بهار زندگي فرارسيده است اما گويا خزان زندگي من است .
هيچ گاه فكر نمي كردم ستاره ي من به اين زودي از ديده ام پنهان شود .
اما شايد اگر مي دانستم هم باز تو ستاره ي آسمان قلب من بودي .
و باز تو بودي كه تنهائي تاريك مرا درخشان مي كردي .
برو . برو به سلامت . به خدا مي سپارمت .
گوي درخشان عشق تو شايد جاي خالي ات را پر كند .
ولي خوب مي دانم كه اين ها همه اش دورغ است .
يعني دروغي است كه به خود مي گويم كه اگر بروي جاي خالي ات پر مي شود .
يعني دروغ است كه اگر بروي توان زندگي دارم .
دوستت دارم .
دوستت دارم .
ولي كاش تو هم اين را مي خواندي كه بداني دوستت دارم .
سرماي وجودم به جز با گرماي روشني تو رفع نمي شود ستاره ي من .
تنهائي من تنها با ياد تو پر مي شود .(ببين كه بي تو چه تنهايم)
شبهايم اگر چه ستاره اش نباشد صبح مي شود ولي تاريك است .
دوستت دارم .
اگر اين را مي دانستي مي ماندي ؟
راه هميشه براي رفتن باز است . شايد اگر من هم جاي تو بودم مي رفتم .
مگر اين كه مي دانستم كسي اين چنين مرا دوست دارد .
-------------------------------------------------------------