27 January 2010

توییت-۶

جیگر مرد...
:'(
تا یه هفته اینجا تعطیله
:'(

توییت-5

جیگر حالش بده :(
دور چشماش انگار چرک کرده
داره میمیره :'(
دعا کنید براش

26 January 2010

اندر احوالات ریپرت دادن

SeminarReport.docx
SeminarReport_Final.docx
SeminarReport_Final_Final.docx
SeminarReport_Final_Final_Final.docx
SeminarReport_Final_Final_Final(Repaired).docx
Apearing_To_Be_Final_SeminarReport.docx


تازه اضافه کن یکی خجسته باشه و همه این مراحل رو انجام داده باشه ولی مثلا رو یه removable disk. بعد فرداش همه چی بپره و دوباره روز از نو و روزی از نو!

23 January 2010

عشق یعنی

- Love is when I'm walking beside you

- Love is when I'm staring at you

- Love is when you leave and I miss you just in a few second

- Love is kissing you in all my dreams

- Love is thinking of you all the time


- عشق يعني اون وقتي که تو عمق چشمات گم ميشم

- عشق یعنی وقتی کنارت هست انگار همه دنیا رو داری و وقتی که کنارت نیست انگار هیچی نداری

- عشق یعنی وقتی تلفنت زنگ میزنه، همش خدا خدا میکنی که خودش باشه

- عشق یعنی وقتی از خستگی داری میمیری، فقط یه لبخند قشنگش خون دوباره ای توی رگهات جاری میکنه

- عشق یعنی وقتی کنارش هستی، هر ساعتش برات کمتر از یک ثانیه میگذره و وقتی که کنارش نیستی، هر ثانیه برات یک سال

- عشق يعني داري از سرما يخ ميزني ولي دلت ميخواد پيشش بموني و تکون نخوري

- عشق یعنی اینکه وقتی دستش کاکائویی شده، دوست داری به جای دادن دستمال کاغذی بهش، دست خوشمزه اش رو بخوری

--------------------------------------------------------
مربوط نوشت1: پشت تک تک این جمله ها چه خاطره ها که نهفته است...
مربوط نوشت2: این جمله ها مال قدیمه. الان یه عالمه چیزای قشنگتر بهش اضافه شده

21 January 2010

قلب

گاهی وقتها
آدم قلبش به درد می آید
دست میگذارد روی قفسه سینه اش
دراز میکشد
سکته میکند
میمیرد

15 January 2010

گودرز و شقایق-۲

آن سوی دنیا نشسته اند و از آمیزش گودرز و شقایق چه دستاوردهای بشری و فوق بشری که نتیجه نمیگیرند، ما هم منتظریم تقی به توقی بخورد و گودرز شقایق را مورد تجاوز قرار دهد و شرت این حرامزاده را پیراهن عثمان کنیم و دانشگاه را تعطیل کنیم و اسمش را بگذاریم انقلاب فرهنگی دیگر و یه چند سالی خوشحال بگردیم و وقتی برگشتیم ببینیم تنها یکسری پلهای پشت سر خراب شده است و دیگر هیچ.

جهان سومی یعنی ما که پس از هر چند سال خواستار کن فیکون نوع حکومت هستیم و تجمع و تظاهراتمان برای ریشه کن کردن است! و نه برای بهبود.

مثل آدم میرفتیم واسه حقوقمون اعتراض میکردیم. معلومه وقتی تبر برداریم که ریشه کن کنیم تبر بر میدارن که ریشه کنمون کنن!
مثلا دانشجو میرفت علیه استاد بی سوادش تحصن میکرد که یا درست بشه یا اخراجش کنن.
مثلا دانشجو تحصیلات تکمیلی میرفت اعتراض میکرد مثل همه جای دنیا بهش یه حقوق بدن تا با خیال راحت وقتش رو بذاره رو ریسرچش.
مثلا دانشجو میرفت میگفت من رو تزهای احمقانه کار نمیکنم تا مجبور بشن مساله هایی که تو صنعت تعریف میشه رو بیارن تو دانشگاه.
از ریشه درست کردن یعنی این! نه ریشه زنی!

13 January 2010

سروده ها-۳

ای کس که تو را یادم فراموش
لختی ست سپرده ام تو را گوش

گو دوری من بلای جان است
برگیر مرا میان در آغوش

11 January 2010

تفاوت-۱

خانم ها و آقایون خیلی با هم تفاوت دارن.
این رو از اولین برخوردها که حتی شاید خیلی نزدیک نباشه هم میشه درک کرد.
خیلی وقتا هم از این و اون شنیده میشه.
اما وقتی که خودت با گوشت و پوست حسش میکنی،
اولش برات عجیبه،
بعدش برات دردناک میشه،
کم کم سعی میکنی درکش کنی،
و بعدها برات عادی میشه.
یعنی هنوز مطمین نیستم عادی میشه یا نه!
اما میمیری تا وقتی از اون مرحله ی دردناکش عبور کنی.
---------------------------------------
تمایل نوشت: دوست دارم حتما نظراتتون رو بدونم.

10 January 2010

مال من

از اونجایی که من همیشه به صلح بیشتر از جنگ علاقه داشتم، لذا اکثر اسباب بازی های دوران کودکیم بدون اینکه مثله شده باشن یا سوخته باشن یا پاره شده باشن تا الان باقی موندن و توی یه دکور خیلی قشنگ چیده شدن.
بعد هر بچه ای که میاد اینا رو میبینه دلش آب میشه! به عنوان مثال دختر یکی از دوستای مامانم هست هروقت میان خونه ما اجازه میگیره بیاد بشینه رو تخت فقط اینا رو نیگا کنه و اشک تو چشماش جمع بشه! به خاطر همین من معمولا اجازه نمیدم کسی وارد اتاقم بشه و بوی جیگر کباب شده اتاقم رو پر کنه.

ولی امان از این کوچولوهای دایی هام.
هر دفعه میرن یه سیخونکی به وسایل اتاق من میزنن.
ایندفعه دیدم دختره دویده اومده میگه بدو بیا پسره همه اسباب بازی هاتو به هم ریخت(خوب دخترا حسودن دیگه!). به سرعت برق و باد اومدم دیدم پسره در رو باز کرده و یکی از اسباب بازی ها رو برداشته.
- واسه چی بی اجازه برداشتی؟ بدش به من ببینم.
+ مال خودمه!
- نه خیر مال تو خونتونه(به این خیال که حتما یکی از اینا رو داره فکر کرده مال خودشه)
+ نه من که از اینا اصلا ندارم

جمعیت پخش شدن کف زمین

09 January 2010

ناخن

در راستای مد بر آن شدیم که مدل ناخن هامون رو از گرد! به چهارگوش! تبدیل کنیم.
بسیار اشتباه بزرگی بود و به این نتیجه رسیدیم هرکی میگه هرچی مده قشنگه خره!

06 January 2010

سرنوشت

فرشتگانی که مسول نوشتن سرنوشت آدمها هستند، بعضی وقتها جوهرشان تمام میشود.
آنوقت برای نوشتن روزهایی که جوهر ندارند، سرنوشت آن آدمها را با اشکهایشان مینویسند.
اینگونه است که بعضی روزها هرچقدر هم تلاش کنی شاد باشی، تقدیرت اشک آلود است.
----------------------------------------------------

پی نوشت: و چه خوب است اگر آن روزها بارانی باشد، آنوقت حس میکنی که خدا به آسمان گفته است برای همراهی با تو بگرید، و چقدر خدا نزدیک است...

05 January 2010

توییت-4

آدم اینقده حس جالب و خوش آیند و شعف-انگیز-ناکی بهش دست میده وقتی سوپروایزرش قراره نهار ببرتشون بیرون، بعد قبلش که تو اتاق پیششی می پرسه بچه ها اومدن و میگی بعضیا، میگه معلومه گشنه ها اومدن!!

04 January 2010

روشنفکری-2

آنقدر فکرمان روشن میشود که خورشید میشود.
نمیتوان به آن با چشم غیر مسلح نگاه کرد و به آن نزدیک شد.