09 January 2009

ما آدم ها

ما آدم ها خيلي دير به شرايط جديد عادت مي كنيم. ولي خيلي زود فراموش مي كنيم كه اين شرايط موقته.

ما آدم ها خيلي سعي مي كنيم چيزائي رو به دست بياريم. اما واسه نگه داشتنشون هيچ تلاشي نمي كنيم.

ما آدم ها زود عاشقش مي شيم. ولي دير دير مي شناسيمش.

ما آدم ها خيلي از نارو زدن بدمون مياد. اما خيلي زياد نارو مي زنيم.

ما آدم ها خيلي سعي مي كنيم دوستمون داشته باشند. اما هيچ تلاشي نمي كنيم كه دوست داشته باشيم.

ما آدم ها فكر مي كنيم بقيه دوست دارن كنارمون باشن. اما فكر نمي كنيم كه ممكنه دارن ما رو تحمل مي كنند.

ما آدم ها خيلي نمك مي خوريم. و خيلي هم نمكدون ميشكنيم.

ما آدم ها خيلي دوست داريم خيلي چيزها رو داشته باشيم. اما هيچ تلاشي واسه به دست آوردنشون نمي كنيم.

ما آدم ها دوست نداريم تنها باشيم. اما خيلي وقت ها خيلي ها رو تنها گذاشتيم.

ما آدم ها دوست داريم بهمون احترام بذارن. ولي خودمون به كسي احترام نميذاريم.

ما آدم ها دوست داريم همه باهامون صاف و رو راست باشند. اما خودمون هزار تا رنگ داريم.

ما آدم ها خيلي ها رو بازي مي ديم. اما دوست نداريم كه بازي بخوريم.

ما آدم ها دير ميريم سر قرار. اما ناراحت ميشيم اگه دير بيان سر قرار.

ما آدم ها فكر نميكنيم كه حرفامون ممكنه كسي رو ناراحت كنه. اما مثل هميشه اشتباه مي كنيم.

ما آدم ها مي نويسيم كه دردمون رو فراموش كنيم. اما با نوشتن اون رو واسه هميشه حك مي كنيم.

حرف واسه گفتن زياده. حال واسه زدنش نيست.

ما آدم ها واقعا آدميم ؟

2 comments:

Anonymous said...

Yes, we are!
Exactly because of the conflicts you wrote!

Anonymous said...

ما آدما خیلی حرف برای گفتن داریم ، اما حال گفتنش رو نداریم !!!


ما آدمها واقعا آدمیم چون اگه ما نباشیم کی هست !!!
مشکل اینه که ما آدم نمی شیم !!!!

نمونه اش من ، آدم ام اما آدم نمی شم !!!