28 June 2016

آدمهای سیاهچاله

بعضی آدمها رو هم وقتی نزدیک میشی میبینی چقدر پر از انرژی منفی هستند. هیچ کاری نمیشه و موفق نمیشی و موفق نمیشن و... 
چطور با این حجم از نشدن ها و امید نداشتن میشه زندگی کرد؟
میخواید منفی باشیدم باشید. ولی اونقدری جسارت و شجاعت داشته باشید وقتی یکی امیدش به شماست کل امیدش رو ریده مال نکنید! 

20 June 2016

حریم شخصی

آقا یه زمانی بود که ما خیلی به تکنولوژی اهمیت میدادیم و خیلی هم استقبال میکردیم از اینکه مثلا گوگل یا فیسبوک بیاد با توجه به سرچ ها و کارایی که آدم انجام میده یه سری ساجسشن هوشمندانه بهش بده.
کلا اعتقاد داشتم تکنولوژی باعث سهل و ساده تر شدن زندگی آدمها میشه (هنوز هم تا حد زیادی اعتقاد دارم البته).
ولی خوب الان حس میکنم که دیگه تکنولوژی اومده تو شرتم (ببخشید واقعا. میخواستم بگم از رگ کردن بهم نزدیک تر شده ولی دیدم اینجوری یه سری مفاهیم مذهبی ممکنه زیر سوال بره. لذا شیونات رو فدای دین کردم)!
باز اگه آدم خودش اجازه بده یکی تا اونجا بیاد یه چیزی؛ ولی خوب وقتی من میرم میبینم اپلیکیشن اینستاگرام با اینکه هیچ permission ای نداره که به search history من دسترسی داشته باشه اما داره! خوب این دیگه یعنی نقض حریم خصوصی من!
نکنید این کارو تکی ها! نکنید!

17 June 2016

گوووشنمه. کار دارم. مخم کار نمیکنه

خدا جون، عزیز دلم!

من خیلی غلط بکنم تو کار شما دخالت بکنم. ولی جدی بهتر نبود این ماه رمضون رو پخشش میکردی تو کل سال؟ مثلا جمعه ها رو روزه میگرفتیم؟ باور کن زرتم داره قمصور میشه دیگه :|
همه پیغمبرهات رو هم که فرستادی تموم شده رفته. امیدی نیست دیگه چیزی عوض شه :((

15 June 2016

رمضان نوشت - 3

امروز سحری اونقدر آب و چایی خوردم که قشنگ دارم کش اومدن دیواره ی معده ام رو حس میکنم :/

13 June 2016

Shal

آدم سن و سالش که بیشتر میشه خوب انتظار هم اینه که درک و فهم و تحملش نسبت به زندگی بالاتر بره و خیلی کمتر تحت تاثیر موارد خیلی کوچیک و سخت تو زندگی قرار بگیره.
منتها من نمیدونم چرا در مورد اضطراب و استرس سال به سال دریغ از پارسال! 
الان دیگه به حدی رسیدم که هر بار تو هفته جلسه ی گروهی داریم یا باید کاری رو انجام بدم و پرزنت کنم اسهال شدید میگیرم! 
البته نه که ناراضی باشم ها، نه! یه کم هم حتی خوشحالم بالاخره یه عاملی پیدا شد روی این دستگاه گوارشی و روده های ما اثر بذاره تکونی به خودشون بدن. ولی خوب بالاخره سایدافکت های دیگه اش یه خورده اذیت میکنه.
کاش یه دارویی قرصی چیزی بود آدم میخورد و حواله میکرد به یه ورش!
نه که نباشه ها، میدونم هست. منظورم از نوع قانونیش بود :))

08 June 2016

خدایا چی میشد منم مارک میکردی؟

میگن چال لپ جای انگشت خداست :)
فکر کنم واسه همینه چال-لپ-داراش وقتی میخندن آدم دلش ضعف میره.

رمضان نوشت-2

خدایی همه ی حال ماه رمضون به افطار مهمونی رفتنه.

بهترین هدیه ی خدا

مامانم،
مرسی که هستی.
گاهی وقتا حس میکنم تو این دنیای به این بزرگی فقط تویی که برای من هستی.
مرسی که دلت اینقدر بزرگه که بیشعوری ها و اخلاق گه من رو تحمل میکنی و علیرغم اینا هنوزم دوستم داری.

رمضان نوشت-1

اینکه میگن شیطان در ماه رمضان دست و پاش در غل و زنجیره حرف مفته. من که حضور تمام معناش رو دم ماتحتم حس میکنم. فعلا سفت کردم کاری نتونه بکنه. لامصب زورش ولی زیاده!
خدایا کمک کن!

کاش منم سم بودم

این سم جان هم یکی از اتفاقات خوب زندگی من بوده و هست. درسته ازش در مقام استادی میترسم، ولی هر بار یه اتفاق بدی میفته وجودش و رفتارش مایه ی آرامشه.
شعور یه چیز ذاتی یه. یه عده خیلی دارن و یه عده هم هیچی ندارن. من خودم به شخصه دوست داشتم باشعورتر باشم.