28 November 2015
به قول خارجی ها، تایم فلایز
15 November 2015
دنیا زندان مومن است
الان هم همچین دور از ذهن نیست که بر اساس تحقیقات دولت فرانسه بیشتر این تروریست هایی که حادثه ی پاریس رو رقم زدن از رو پاسپورت هاشون رو بشه که همین چند وقت پیش به عنوان پناهنده وارد اروپا شدن.
لوزر فقط اون مسلمون های بدبخت و جنگ زده ای هستند که از ترس اون تروریست ها فرار کردن و اومدن یه جای امن تا نسلشون برچیده نشه.
حالا هم مردم و هم دولت های اروپایی سخت گیر تر میشن و بهشت دنیا رو برای این بیچاره ها جهنم میکنن و رگولیشن های سخت تری وضع میکنن که اجازه نمیده مهاجرهای بیشتری وارد اروپا بشن.
Labels: All, Facts, Islam, Tell me why?
21 October 2015
ورزشکاران، دلاوران، نام آوران
از رنجی که میبریم
15 October 2015
انتظار سخخخخت
Labels: All, In-Grad Life
14 October 2015
پرکتیس میک پرفکشن
08 October 2015
خوشی های بزرگ زندگی
Labels: All, In-Grad Life, SUT, USA
07 October 2015
کالیفرنیا را چگونه یافتم-2
Labels: All, Calif, East Coast, West Coast
تپق
02 October 2015
کالیفرنیا رو چگونه یافتم-۱
Labels: All, Calif, East Coast, People, USA, West Coast
01 October 2015
پست نمکی
Labels: All, Facts, People, Quotes, Why did I do this?
بحران موی سفید
Labels: Acceptance, All, Facts, Life, Notes
02 September 2015
اندر مراتب فراخت
Labels: All, Difference, Life
30 August 2015
هوووووق
26 August 2015
از نهار تا نهار
گشنمه.
با اینکه دارم غش میکنم از خواب و سه ساعته اومدم تو تخت ولی از گشنگی خوابم نمی بره.
25 August 2015
پرزنت کردن خره
Labels: All, Fears, Internship, USA, Work
23 August 2015
تف به تو زندگی، توووووففف
امشب، مثل خیلی شبای دیگه، دلم مادر و پدرمو میخواد.
کاش اینقدر دور نبودیم. کاش اینقدر به هم رسیدن سخت نبود.
Labels: All, Life, MissYou, Separation
20 August 2015
هزار و یک شب من
یه شب گرم بوده فوق العاده سرد شده.
یه شب طوفان وحشتناک شده.
یه شب باد در اتاق رو خیلی بی آروم با صدای جیرجیر باز کرده و تا سر حد مرگ منو ترسونده.
یه شب از زیرم دیدم باد میزنه، فهمیدم تشک بادیم سوراخ شده.
امشبم که جای همه خالی، داشتم خیلی راحت غلت سلطنتیم رو تو تشک بادی کویین که فقط خودم و خودم روش میخوایم و دیگه سر سانتی مترش با علیرضا جنگ نداریم، که یهو زیرم خیس شد!!! شوکه شدم که خدایااااا، چرا زیرم یهو خیس شد؟ همونجوری که تند تند لایه های دو تا لحافی که به هم پیچیده بودم دور خودم رو میزدم کنار، با کنار رفتن آخرین لایه دیدم انگار خون پخش شده روی ملحفه ام. پنیک کرده بودم چی شده که این همه خون از من یکهو رفته که با یه حرکت کوچیک یه بلک بری یه گنده رخ نمود!
18 August 2015
Plea
Stop taking winters extreme cold out on the summer and let it be as good as past couple of days. I really hate it when you get hot and humid.
That's very thorough of you.
Regards,
Reyhan
16 August 2015
از من به شما نصیحت
14 August 2015
در جهت سالم زیستن
من از امروز دیگه فقط صبح ها چای سیاه میخورم.
یه عالمه دمنوش های گیاهی خوشمزه هست که میتونم جایگزین چای سیاه کنم.
12 August 2015
بله، همچین خانومی هستم من
ساعت 8 از خواب بیدار شدم.
ساعت 9:30 از تو تخت بر زمین نزول اجلال کردم.
ساعت 10 تو آفیس پشت میزم بودم (پیاده 16 دقیقه راهه از خونه تا آفیس)
11 August 2015
02 August 2015
یعنی دیشب چه خوابی دیدم؟
حس خوب شمردن حس های خوب
چقدر دلم برای شاعر درونم تنگ شده
شب مورد علاقه ام یلدا بود**، که حافظ میخوندم و برای بقیه فال میگرفتم و کلی تفسیرای جورواجور از توش در میاوردم.
دوست دارم رو بورد محل کارم شعر بنویسم.
با ارزش ترین هدیه ای که میتونم بگیرم اینه که یکی برام شعر بگه، یا یه کتاب شعر بهم بده که به یادم شعراش رو خونده.
باید با دلم آشتی کنم. دلم دلش تنگه.
*عشق نه لزوما عشق زمینی، حس والای عشق، حس ناب عشق
**نه که الان نباشه. ولی شب یلدای سال گذشته یه سفره ی خیلی خوش رنگ و لعاب با یه عالمه خوراکی های خونگی چیدم که دیدنش هر کسی رو به ذوق میاورد. حافظ فقط بخشی از تزیین سفره بود که باز هم نشد. وات ا لیم.
Labels: All, Confessions, Facts, Life, Notes
01 August 2015
I hate classic music, and I like it this way
Labels: All, Confessions
31 July 2015
هی وای من
Labels: All, USA, Why did I do this?, Work
30 July 2015
فودی
Labels: All, Craving, Food, Tell me why?
28 July 2015
واقعا چرا؟
Labels: All, Tell me why?, USA
حس ماندگاری
07 July 2015
ﺷﺎﻳﺪ ﻭاﻗﻌﺎ ﻫﻤﻪ ي ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺯﺩﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﺲ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻓﺮﺻﺖ،
ﺣﺲ اﻳﻨﻜﻪ اﮔﻪ ﺧﺪا ﺻﺪاﻣﻮ ﻧﺸﻨﻮﻩ،
ﺣﺲ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﻪ ي ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻗﺮاﺭ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﺷﻪ؟
Labels: All, Confessions, Guest
06 July 2015
ﺷﺐ ﻧﻮﺯﺩﻫﻢ
ﺷﺐ ﻧﻮﺯﺩﻫﻢ ﺷﺐ ﺗﻔﻜﺮ, ﺗﻮﺑﻪ, و ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪﻥ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﻆﺮ ﻣﻦ. اﻣﺸﺐ ﻓﻘﻄ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﺧﺪاﻳﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ. ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺮاﻱ ﺁﺩﻣﻲ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ, ﺧﻮاﺳﺘﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎﻱ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺯ ﺧﺪا ﻗﺒﻞ اﺯ اﻋﺘﺮاﻑ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﻢ ﺑﻲ اﺩﺑﻲ اﺳﺖ, ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﺪا ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻧﻌﻤﺘﺶ ﺑﻴﻜﺮاﻥ و ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺷﺐ ﻧﻮﺯﺩﻫﻢ ﺭا ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ اﺣﻴﺎ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﺎ ﺧﺪا ﺧﻠﻮﺕ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﺩاﺷﺖ, ﺗﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺑﺮاﻱ ﺷﺒﻬﺎﻱ ﺑﻌﺪ و ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ.
ﭘﻲ ﻧﻮﺷﺖ: ﺭاﺳﺘﺶ ﻣﻦ ﺳﻌﻲ ﻣﻴﻜﻨﻢ اﻋﻤﺎﻝ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺭا ﺩﺭ ﺣﺪاﻗﻠﺶ ﺑﻪ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﻢ. ﺁﺩﻣﻲ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺧﻮﺩﺑﺰﺭﮒ ﭘﻨﺪاﺭﻱ و ﺟﻮﮔﻴﺮﻳﺶ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺎﻻﺳﺖ و ﻭﻗﺘﻲ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺧﺪاﻱ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻴﺪاﺭ ﺑﻤﻮﻧﻪ و ﺯﻳﺎﺩ ﻧﻤﺎﺯ و ﺩﻋﺎ و ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺨﻮﻧﻪ, ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻛﺮﺩﻳﺖ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﺪﻩ و ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻛﻨﻪ ﻫﻤﻪ ي ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻩ و ﻫﻤﻪ ي ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ. ﻋﺠﺐ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ و ﺧﻂﺮﻧﺎﻛﺘﺮﻳﻦ ﺁﻓﺖ ﺑﺮاﻱ ﻣﻮﻣﻦ ﻫﺴﺘﺶ. ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ و ﺯاﺭﻱ و اﻟﻬﻲ اﻟﻌﻔﻮ ﮔﻔﺘﻦ ﻓﻘﻄ اﺩﺏ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪا ﺭﻭ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ, ﻧﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭاﺣﺘﻲ ﺷﻠﻨﮓ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﺑﻬﺶ و ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﻢ ﻣﻴﺮﻩ.
05 July 2015
30 June 2015
توییت-۱۶
Labels: All, Coding, Grumbles, In-Grad Life, Twit
28 June 2015
اﻧﺪﺭ ﺑﺎﻛﻼﺳﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ
اﻳﻨﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻧﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﻜﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﻳﻞ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻳﺎ ﺑﻘﻴﻪ ﺩﺭ ﻓﻴﺴﺒﻮﻙ ﻋﻼﻗﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻧﺪ, ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺣﻤﺎﻳﺖ اﺯ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ و ﺑﻴﮕﻨﺎﻫﺎﻥ ﻏﺰﻩ و ﺳﻮﺭﻳﻪ ﻛﺠﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻳﺎ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻗﺮﻣﺰ ﻫﻢ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺭﻧﮕﻬﺎﻱ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻥ اﺳﺖ!
25 June 2015
موچی تنها یک دسر نیست
24 June 2015
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮﻳﻴﺖ ﻗﺒﻠﻲ ﭘﻼس ﻭاﻥ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻳﻜﻲ ﺷﻌﻮﺭﺵ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻮﻙ ﭼﭙﺘﺮ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺳﺎﻳﺖ ﻛﻨﻪ. ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮا ﻫﻤﻪ ﻛﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﻭ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ! ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻛﺮﺩﻳﺘﺶ ﻳﻜﺴﺎﻧﻪ, ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺏ ﻣﻨﻢ ﺩﻝ ﺩاﺭﻡ.
Labels: All, In-Grad Life, Twit
ﺗﻮﻳﻴﺖ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻨﺪﻡ
اﻳﻦ kale ﺭﻭ ﭼﻪ ﺑﭙﺰﻱ, ﭼﻪ ﺧﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﻱ, ﭼﻪ ﺑﺎ ﻫﺰاﺭﺗﺎ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﻪ ﻗﺎﻃﻴﺶ ﻛﻨﻲ و اﺳﻤﻮﺗﻲ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﻨﻲ, ﺑﺎﺯﻡ ﻣﺰﻩ ي ﮔﻬﺸﻮ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﺮﺩ :/
ﺧﺪا ﺭﺣﻤﺘﺶ ﻛﻨﻪ
ﺗﻮ ﻛﻠﻨﺪﺭﻡ اﻳﻮﻧﺖ ﮔﺬاﺷﺘﻢ: ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﻓﻮﺕ ﺣﺎﺝ ﺧﺎﻧﻮﻡ, ﺑﺎ ﻓﺮﻛﺎﻧﺲ ﺗﻜﺮاﺭ 10 ﺳﺎﻟﻪ, ﻛﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﺑﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﭘﺪﺭم ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺑﮕﻢ و اﮔﺮ ﺷﺪ ﺧﻴﺮاﺗﻲ ﺑﻜﻨﻢ.
ﺣﺲ ﻣﻨﻔﻲ ﻳﻪ ﺗﻪ ﺩﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱ اﻣﺮﻭﺯ ﭘﺮﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﺯ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ اﻳﻮﻧﺖ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻛﻠﻨﺪﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ.
Labels: All, Confessions, Guest, Life
19 June 2015
چی بگم والا
ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ, ﻭاﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﻪ ﭘﺎ ﻣﺮﺩه
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ,
ﻫﻴﺸﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ,
ﻫﻴﺸﻜﻲ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺗﻮ ﺷﺮاﻳﻄ ﺳﺨﺖ ﺣﻤﺎﻳﺘﺶ ﻛﻨﻪ و ﻛﻢ ﻛﻢ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﭼﻂﻮﺭ ﮔﻠﻴﻢ ﺧﻮﺩﺷﻮ اﺯ ﺁﺏ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﻜﺸﻪ.
Labels: All, Facts, Life, loneliness, Quotes, That was so harsh
15 June 2015
اﻭﺯﭘﻴﭻ ﺑﻪ ﻋﻴﻨﻪ
ﺑﺨﺪا اﻭﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﻳﻚ ﻣﺎﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺯ اﻳﻦ ﻗﺎﺭﻩ ﺑﻪ اﻭﻥ ﻗﺎﺭﻩ و اﺯ ﺳﺮ ﻳﻪ ﻗﺎﺭﻩ ﺑﻪ اﻭﻥ ﻳﻜﻲ ﺳﺮﺵ ﺷﺪﻡ ﺧﻮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻧﻢ. ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﻛﺪﻭﻡ ﺗﺎﻳﻢ ﺯﻭﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻗﺼﻪ.
Labels: All, Grumbles, In-Grad Life, Life, USA
12 June 2015
مهمان-۲
دوباره حس های بد،
حس پوچی،
حس تموم شدن وقت،
بغض،
و آخرش تسلیم.
نه،من تسلیم نمیشم.
هیچ کس از فرداش خبر نداره.
میخوام امروزم رو زندگی کنم.
ترحم کسی رو نمیخوام.
نمیخوام ناتوان باشم، حتی از یه دوچرخه سواری معمولی و فعالیت های عادی.
من تا آخرش هستم.
حتی اگر آخرش نزدیک باشه.
سکند ایمپرشن
تو برخورد اول اینقدر بزرگه و اینقدر شلوغه آدم واقعا میخوره تو ذوقش. ولی کم کم که آشنا میشی و بیشتر میشنوی و داخلش هستی میبینی یه چیزی بوده که گوگل شده گوگل!
آدم میخواد گارسون هم بشه بیاد تو گوگل بشه! تو کافه هاشون هم هفتگی برنامه دارن و همدیگه رو تشویق میکنن و فضای خوبی به وجود میارن.
11 June 2015
به قول یکی از دوستان مجازی، کالیفرنیای خر
البته این عشق من بیشتر به خاطر وجود مکان هایی مثل استنفورد و برکلی و یو.سی.ال.ای و کلتچ و سیلیکن ولی و اینجور چیزا بوده هااا، نه اینکه زبونم لال اینقدر خز و خیل باشم به خاطر جنبه های غیرفرهنگی اینجا رو دوست داشته باشم.
خلاصه اینکه درسته جا و مکان زندگی خیلی سلیقه ای یه، ولی خداییش این کالیفرنیا اینقدر که تبلیغش رو میکنن مال نیست! یعنی من یه تار موی گندیده ی ویرجینیای شمالی رو با این کالیفرنیا عوض نمیکنم. درسته تابستونا هوا شرجی و تخیلی میشد، ولی بهار و پاییز اونجا و کلاسی که داشت رو تا حالا جای دیگه ندیدم.
عکسای اینستاگرامی دیدم گشنه ام شده. حسودیمم شده تازه.
ملولم از غذاهای آماده و چیزای سرسری و سالاد و این قبیل چیزا.
10 June 2015
درست بنویسیم، یا شاید برای شما هم پیش بیاید
هیچی دیگه پست تموم شد. انتظار داشتین چی بشه آخرش؟
Labels: All, Confessions
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
آدم قبل از اینکه بیاد از نزدیک خیلی چیزها رو ببینه فکر میکنه دیگه ته دنیای تک اینجاست و همه خیلی گیک و خفنن. ولی تهش رو ببینی ۱۰٪ کل کسایی که اینجان کارها رو انجام میدن و از نظر سرمایه ی انسانی و سرمایه ی مالی حدود ۹۰٪ سرریز دارن!
هر چی بیشتر میگذره آدم مصمم تر میشه برای استارتاپ زدن.
بریم ببینیم اینتل چجوریه D:
09 June 2015
اینستا خره، گاو منه
آخه این چه بلایی بود سر لی آوت وبت آوردی؟ همه ی عشق من اون کلاژی بود که از عکسا تو هدر درست میشد خوووووو.
خیلی بی ادبی! خیلی
Labels: All, Daily, Tech, That was so harsh
08 June 2015
Take the middle, avoid extremes
Labels: All, Confessions, Facts, I'm vegetarian, Life
31 May 2015
هوو
25 May 2015
بسیار سفر باید
10 May 2015
ﻫﻲ ﺁﺩﻡ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﺩﻫﻨﺸﻮ ﻭا ﻧﻜﻨﻪ!
ﭘﻔﻴﻮﺯ و ﻋﻮﺿﻲ ﺑﺮاﻱ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺑﻌﻀﻲ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻓﻘﻄ ﻳﻪ ﻭاﮊﻩ اﺳﺖ!
ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺸﻪ اﺯﻳﻦ ﺭﻭﺯا, ﻛﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﺑﻤﻮﻧﻪ.
Labels: All, In-Grad Life, People
06 May 2015
آه. من و این همه خوشبختی محاله!
یعنی تموم شد ۲۴ سال سر کلاس رفتن و مشق نوشتن و امتحان دادن؟
البته که امتحان و اینجور مسخره بازیها تمومی نداره!
ولی کلاس رفتن واسه من یکی خیلی زور داشت.
04 May 2015
آقا دیگه ته تحمل من اینه. نمیتونم دیگه. نمیتونم.
درد منو از پا در میاره و همه ی امید به زندگی رو ازم میگیره.
ترس از آینده و اتفاقاتی که ممکنه بیفته خوره ی وحشتناکی به جونم انداخته.
اصلا تحمل این همه فشار که ددلاین حدود ۱۱ روز دیگه است و پروژه ی آخر ترم هست و پرزنتیشن برای کنفرانس هست رو ندارم.
دستام یخ میکنه و حالت تهوع و سردرد مداومی که سایدافکت قرصامه رو بدتر میکنه.
منو چه به اینجا؟
منو چه به آکادمی یا حتی کار؟
چرا جراتش رو ندارم بزنم زیر همه چی و برم دنبال آرزوهام؟
دلم میخواد حتی اگر وقت باقیمونده برای زندگیم کمه بتونم برم دنبال آرزوهام.
کار چریتی انجام بدم.
خودم رو وقف مردم کنم نه کار و ریسرچ بیهوده که به درد هیشکی نمیخوره.
خسته ام.
بریدم.
نمیتونم.
Labels: All, Grumbles, Guest, In-Grad Life, Life, That was so harsh
03 May 2015
روز مرد مبارک
روزت مبارک مرد زندگی من، همسر عزیزم.
دستت رو سر به اصطلاح پدرهایی که هیچوقت نتونستن مثل کوه پشت سر بچه هاشون بایستن و درست زندگی کردن رو بهشون یاد بدن. همه ی دنیا فدای تار موهای سپیدت که زیر بار غم مریضای بعضا قدر نشناست به سپیدی گذاشت.
روزت مبارک، پدر عزیز و مهربونم.
26 April 2015
مهمان
پرزنتیشن که قرار بود امروز اسلایدهایش را آماده کنم و تا ۵شنبه تمرین کنم که بجز صفحه ی اول چیز دیگری ازش ساخته نشده،
و پیپر لعنتی که برای نوشتنش هیچ حوصله ای ندارم!
روزهای آخر ترم و دغدغه ی پایان ترم و پروژه های تحویلی، و دغدغه ی ۳-۴ ماه آینده.
با همه ی اینها، باز هم ذهنم درگیر مهمان ناخوانده ی درونم است.
دوست دارم که دوران دوستیمان کوتاه باشد.
دوست دارم که مدتی مسالمت آمیز مهمانم باشد و بعد با سلام و صلوات بند و بساطش رو بردارد برود، شخصیتش را حفظ کند و بدون خون و خونریزی و چاقوکشی برود پی کارش.
کاش مهمان بماند و صاحبخانه نشود و جای اون باشد و جای من نه.
Labels: All, Confessions, Guest, Life
21 April 2015
لایه های زیرین
حتی آدمها نوشته هاشون هستن.
اما آدمها عکسای توی اینستاگرامشون نیستن.
درد رو نمیشه تو عکس نشون داد. غم رو نمیشه تو عکس نشون داد. ترس رو نمیشه تو عکس نشون داد. خیلی وقتها حتی باید خوشحالی و شادی و خوشبختی رو تو عکسهای اینستاگرام فیک کرد که مامانت وقتی میبینتشون خیالش راحت باشه که همه چی خوبه و هیچ مشکلی نیست.
نه که بخوام شکایت کنم، نه که بخوام ناشکری کنم، نه که بگم خوشحالی و خوشبختی الکیه. ولی جاج نکنیم آدما رو از رو ظاهرشون، از روی ظاهری که میسازن.
Labels: All, Fears, Life, Quotes, That was so harsh
17 April 2015
Quote of the day, from someone I don't know
Labels: Acceptance, All, Faith, Feelings, Quotes
حالا عنوان دکتر و مهندس هیچی، ولی خدایی دیگه h-index و سایتیشن پیپرهاتون رو قرار نیست روی سنگ قبرتون بنویسن!
نتیجه گیری اینکه به h-index و تعداد citation ملت توی گوگل اسکالر هیچ اعتمادی نکنید! دیده شده که مثلا کسی ۲۰ تا سایتیشن داشته و ۱۵ تاش خودش بوده، حالا با ربط یا بیربط! یا لیست سایتیشنهای طرف رو میبینی نصفشون به زبان چینی هستش. یا بدتر از اون اینکه چند تا پیپری که سایتیشن خفن خوردن مال خود طرف نیست و به خاطر همنام بودن اونجا لیست شده و اون هم خواسته یا ناخواسته پاکش نکرده.
h-index تون پایین باشه بهتر از اینه که یکی بره تهش رو در بیاره که بیشترش فیکه و آبروتون بره خوب!
همینا دیگه.
این بود حاصل کشفیات امروز :))
Labels: All, Screwed, Tell me why?, Weird
با من صنما، دل یک دله کن
و منه بی حوصله!
یعنی نه که بی حوصله،
حوصله ی نوشتن پیپر و کد زدن ندارم.
دلم میخواد برم کیک بپزم،
یا نقاشی بکشم،
یا از هنر خدا و شکوفه های رنگی رنگی یه شهر عکس بندازم.
Labels: All, Ambition, In-Grad Life, Life
07 April 2015
راضیم ازش
یعنی استادت استانداردهاش بالا باشه که کار هپلی و کر و کثیف سابمیت نکنه، اونطرف میز ننشسته باشه و همه اش دستور بده و خودش هیچ کاری نکنه، شعور فراوون داشته باشه، خوش اخلاق باشه، هات هم باشه، دیگه آدم چی میخواد؟ :))
Labels: All, In-Grad Life, USA
06 April 2015
بدون عنوان
خدا بهش صبر بده.
من که از وقتی شنیدم مدام گریه ام میگیره و لرز تمام وجودم رو گرفته.
جای رفتگان که خوبه. خصوصا مادر مهربونش که یه لحظه چهره اش از ذهنم محو نمیشه. ولی برای بازماندگان سخته. خیلی سخت.
فاتحه ای مهمان عزیز تازه سفر کرده مون کنیم.
20 March 2015
09 March 2015
What a coincidence
Happy women's day.
Yeeeeeeeeeaaaay.
05 March 2015
شرح حال دوست عزیزمون آقا بنی
خو الان ایران و آمریکا یه مدت زمانی با هم قهر بودن الان دارن آشتی میکنن، به شما چه؟
04 March 2015
03 March 2015
دلخوشی های کوچک زندگی
26 February 2015
حسی شبیه خدا بودن
ﺣﺲ ﺑﻮﺩﻧﺖ و ﻧﺪﻳﺪﻧﺖ،
ﺣﺲ اﻳﻨﻜﻪ ﺟﺎﻳﺖ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺧﺎﻟﻲ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ،
ﺣﺲ اﻳﻨﻜﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ،
ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﺷﺎﺩﻱ ﻫﺎ،
ﺣﺲ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻏﻢ ﻫﺎ.
Labels: All, Life, loneliness, Prose
شعور
دیدم یه ساعتی هست اذان شده.
حال نداشتم تا آفیس برم.
مهر رو در آوردم و رفتم گوشه ی اتاق و کفشام رو در آوردم که نماز بخونم.
پسره برگشته و میگه من میرم بیرون.
با تعجب میگم چرا؟
میگه من دوست مازلم داشتم. این کاستم رو میشناسم! میرم که تنها باشی.
هی میگم نه بابا نمیخواد بری و من اکیم و ایتز توتالی فاین فور می و نمیخوام اذیت بشی.
گفت نه من میرم!
رفت و یه ۵ دقیقه ای بعد از اینکه نمازم تموم شد برگشت.
خدایی اگه خود من اون طرف قضیه بودم عمرا شعور همچین کاری رو داشتم.
دمش گرم.
باید بالاخره یه روزی بزرگ شد و زندگی کرد
اومدن به خونه از یه روز خسته کننده که شبش هم نتونستی خوب بخوابی و خوردن یه لیوان گنده چایی تازه دم و کاکایوی خوشمزه،
سرشار بودن از انرژی مثبتی که از معاشرتت با یه دوست خوب گرفتی،
و کون لق هر چی آدم بی لیاقته.
24 February 2015
حیف که دین و اخلاقیات دست و پامو بسته ...
فقط تو باید سرویس بدی! در مقابل هیچ چیزی وجود نداره و نخواهد داشت!
Labels: All, Disgusting, Life, People
19 February 2015
اینجور وقتا انگار یکی قلبتو گرفته تو مشتش و با تمام قوا داره میچلونتش
ولی وقتی خودت دپی و حال و حوصله ی هیچی رو نداری یه نفرم نیست* که بیاد حالت رو خوب کنه.
* حداقل برای من، خیلی وقتا دوست داشتم یکی غیر از پدر و مادر و همسر باشه که این جای خالی رو پر کنه برام.
Labels: All, Depressions, loneliness, People
13 February 2015
Twit-11
Reyhan is really sad.
Sad is just a word for Reyhan's feelings.
Labels: All, Depressions, In-Grad Life, Life, Twit
11 February 2015
مسلمان کشی رسم این روزهاست
مسلمان ها، اگر به امثال طالبان و داعش بتوان گفت مسلمان، مسلمان ها رو میکشند.
آتییست ها مسلمان ها رو میکشند.
Labels: All, Faith, Tell me why?, USA
10 February 2015
توییت - ۱۰
خر!
توییت - ۹
طفلک نه خاله داره نه عمه. موندم که میخواد توی این دنیای پر رنج و غم به قربونش بره؟
از سری درد و دل های یک دانشجوی دکترای بخت برگشته ی سرما خورده
.
.
.
.
خاک تو سر علم که با هر چی مقایسه اش میکنی کم میاره!
Labels: All, Daily, Facts, Grumbles, In-Grad Life
08 February 2015
Your feelings after watching "The theory of everything"
2- That special muscle** that perfectly works even when a guy has an ALS.
3- No matter if he can't walk, eat, clean himself, or even say a word; He can still cheat on you*.
* Well, probably you should be worried about it as long as that muscle works.
** BTW, I'm not talking about heart (Yes. Heart is a muscle).
28 January 2015
well well well
Labels: All, Challenges, Depressions, Screwed, Shit
22 January 2015
چرا دونده اونوقت؟ چرا؟ نه جدی چرا؟
Labels: All, Daily, Hallucinations, Huh?, Tell me why?, Twit
ایف انلی قدرت درک و فهمش رو داشتم
Labels: All, Challenges, Daily, Deadline, Grumbles, In-Grad Life
مرغ و تخم مرغ این روزهای من
این آدر وردز، من چون ورزش نمیکنم بعد ورزش اینجوری میشم، یا جون بعد از ورزش اینجوری میشم دیگه ورزش نمیکنم؟
آنچه در سرم است و آنچه در تهم است سر این موضوع هر روز و هر روز با هم بحث دارند.
Labels: All, Grumbles, Huh?, Tell me why?, Workout