به خاطر گذروندن بیشتر دوران کودکی (سالهای اولیه ای که خوندن رو یاد گرفته بودم و عطش فراوونی به خوندن هر چیزی که دستم می رسید داشتم) توی خونه ی پدربزرگ و مادربزرگ که آرشیوی غنی از انواع و اقسام کتابهای دینی و تاریخی و مجله ی گل آقا داشتن، املا و نگارشم همیشه خوب بود; در حد تیم ملی. کمتر پیش میومد کلمه ای برام ناآشنا باشه، اگر هم بود راحت میتونستم املاش رو درست بنویسم (الانم رو نگاه نکنید سیستم آموزشی یه درپیتمون استعدادهامو به فنا داده. همچین دختر بااستعدادی بودم، بعله!). دیشب ولی وقتی دیدم تقریبا به حد یک عمر کلمه ی معتنابه، همون معتنی به، رو به غلط متنابه مینوشتم خیلی برام سخت بود. اصلا باورم نمیشد! صحبت یه عمره، یه عمر.
هیچی دیگه پست تموم شد. انتظار داشتین چی بشه آخرش؟
هیچی دیگه پست تموم شد. انتظار داشتین چی بشه آخرش؟
0 comments:
Post a Comment