زنان دریایی خروشانند که همه دارایی شان احساسات مواجشان است.
شخصیت یک زن را در هر لحظه این امواج رقم میزنند.
زنان شروع میکنند و کم کم اوج میگیرند و درست همان لحظه که در اوج احساس هستند سقوط میکنند!
درست در لحظه ای که در کنار شما شادند، میتوانند غمگین شوند.
سقوط میکنند در چاه افسردگی شان.
بسته به شرایط جوی حاکم بر دریا! مدت زمانی طول میکشد تا موج دیگری در دریا ایجاد شده و راه به اوج رسیدن را بپیماید و دوباره به اوج برسد.
مردها اما در جزیره ی تنهایی زندگی میکنند.
هنگامی که از تنهایی شان خسته میشوند و جزیره دلشان را میزند لب ساحل می آیند.
قایقی از عشق میسازند و قصد کشف دریا را میکنند.
و دریا آنها را در دل خویش می پذیرد.
مدتی را به کشف دریا می پردازند.
امواج دریا اما قایق را زیاد بالا و پایین میکند.
وقتی که دریا زده میشوند، دوباره قصد جزیره تنهایی را میکنند.
میروند آنجا و قایق عشقشان را مرمت میکنند و دوباره دلشان برای دریا تنگ میشود و باز میگردند!
امواج دریا و جزیره تنهایی وجود دارند.
امواجی که مردان از آن و جزیره ای که زنان باید از آن آگاه باشند.
اما فقط آگاهی لازم نیست.
تحمل هم لازمه.
درک کردن هم لازمه.
مرد باید درک کنه که یه موج بعد از اوج سقوط میکنه. درک کنه که یک زن رو درک کنه اگر در اوج شادی یکباره غمگین شد. ولی سخته! سخته واسه مردی که وقتی شاده شاده و وقتی ناراحته ناراحته! اصلا هم بلد نیست تظاهر کنه!
زن باید درک کنه که مرد دریا زده میشه و باید بره به جزیره تنهاییش که حالش خوب بشه و دوباره برگرده. درک کنه که میره که دوباره برگرده. ولی سخته! سخته واسه زنی که وقتی شاده دوست داره یکی کنارش باشه و وقتی ناراحته هم یکی کنارش باشه! اصلا هم براش قابل تحمل نیست یکی بخواد ناراحتیش رو با تنهایی حل کنه.
سخته اما شدنی یه.
میشه با درک متقابل به همه اینها رسید.
زن درک کنه مرد وقتی ناراحت میشه باید تنها باشه و مرد درک کنه وقتی زن ناراحته باید کنارش باشه.
ولی خدا نکنه این دو تا با هم تلاقی کنه که اون وقت اگه زن طوفانی باشه و مرد بخواد بره تو جزیره تنهاییش دریای طوفانی چنان جزیره تنهایی رو نابود میکنه و زیر آب میگیرتش که انگار نه انگار جزیره ای بوده D:
شخصیت یک زن را در هر لحظه این امواج رقم میزنند.
زنان شروع میکنند و کم کم اوج میگیرند و درست همان لحظه که در اوج احساس هستند سقوط میکنند!
درست در لحظه ای که در کنار شما شادند، میتوانند غمگین شوند.
سقوط میکنند در چاه افسردگی شان.
بسته به شرایط جوی حاکم بر دریا! مدت زمانی طول میکشد تا موج دیگری در دریا ایجاد شده و راه به اوج رسیدن را بپیماید و دوباره به اوج برسد.
مردها اما در جزیره ی تنهایی زندگی میکنند.
هنگامی که از تنهایی شان خسته میشوند و جزیره دلشان را میزند لب ساحل می آیند.
قایقی از عشق میسازند و قصد کشف دریا را میکنند.
و دریا آنها را در دل خویش می پذیرد.
مدتی را به کشف دریا می پردازند.
امواج دریا اما قایق را زیاد بالا و پایین میکند.
وقتی که دریا زده میشوند، دوباره قصد جزیره تنهایی را میکنند.
میروند آنجا و قایق عشقشان را مرمت میکنند و دوباره دلشان برای دریا تنگ میشود و باز میگردند!
امواج دریا و جزیره تنهایی وجود دارند.
امواجی که مردان از آن و جزیره ای که زنان باید از آن آگاه باشند.
اما فقط آگاهی لازم نیست.
تحمل هم لازمه.
درک کردن هم لازمه.
مرد باید درک کنه که یه موج بعد از اوج سقوط میکنه. درک کنه که یک زن رو درک کنه اگر در اوج شادی یکباره غمگین شد. ولی سخته! سخته واسه مردی که وقتی شاده شاده و وقتی ناراحته ناراحته! اصلا هم بلد نیست تظاهر کنه!
زن باید درک کنه که مرد دریا زده میشه و باید بره به جزیره تنهاییش که حالش خوب بشه و دوباره برگرده. درک کنه که میره که دوباره برگرده. ولی سخته! سخته واسه زنی که وقتی شاده دوست داره یکی کنارش باشه و وقتی ناراحته هم یکی کنارش باشه! اصلا هم براش قابل تحمل نیست یکی بخواد ناراحتیش رو با تنهایی حل کنه.
سخته اما شدنی یه.
میشه با درک متقابل به همه اینها رسید.
زن درک کنه مرد وقتی ناراحت میشه باید تنها باشه و مرد درک کنه وقتی زن ناراحته باید کنارش باشه.
ولی خدا نکنه این دو تا با هم تلاقی کنه که اون وقت اگه زن طوفانی باشه و مرد بخواد بره تو جزیره تنهاییش دریای طوفانی چنان جزیره تنهایی رو نابود میکنه و زیر آب میگیرتش که انگار نه انگار جزیره ای بوده D:
5 comments:
آفرین
دقیقاً همین طوره
همینه که من از دخترای همیشه آویزون خوشم نمیاد
واقعاً ما نیاز داریم به اون جزیره
همينه! خيلي خوب بود
من این جزیره مزیره ها سرم نمیشه!
اینا باسه مردای سوسوله! :دی
مرد باید عین ناخدا اسماچ باشه!
با یه چشم کور و یه پای قطع شده، مث مرد بزنه به امواج دریا !
:دی
Che filsoofane. Kam kam dari vase khdet ye pa shaer o nevisande mishiaa ;)
خیلی باحال بود این تشبیه
Post a Comment