02 March 2009

نیمه شب نوشت

حالش بده.
میدونه تنها نیست ولی الان احساس تنهائی میکنه.
بعضی چیزا رو باید پذیرفت.
گاهی وقتها درگیر چراهائی میشه که میدونه هیچوقت هیچ جوابی براشون نیست.
تو این مواقع نه گریه کردن کمکی میکنه، نه خوابیدن*، نه راه رفتن**، نه هیچ چیز دیگه.

*:همونجور که الان خیلی ها با خیال راحت خوابیدن و نمیدونن بعضی ها تو بیداریشون چی میگذره.
**: به توصیه ی سردبیر!

7 comments:

Reyhan said...

مرسی از اونی که بیدار بود و با حرفاش کلی بهم روحیه داد. حداقل امشب رو میتونم راحت بخوابم. تا ببینیم فردا چی میشه

علیرضا said...

باز خوبه! احساس تنهایی بهتر از اینه که حس کنی از همه آدمای دوروبرت حالت بهم میخوره.
همیشه شرایط بدتری هم هست

Anonymous said...

بهار داره میاد. بذار آفتاب بهت بتابه. از سرمای نداشته هوای امسال 0مفیدتره. روحیه تو برمیگردونه. حداقل بهترش میکنه. باید جلوی زمین خوردنتو بگیری. بلند شدن سخته.سخت تره.

Anonymous said...

حس آشناییست، گاهی فقط زمان می تونه کمک کنه و هیچ چیز دیگه کارساز نیست
زمان باید بگذره...
اینکه چیزی نیست، کسی که خوابه که خوابه، بعضی بیدارن ولی باز هم نمی دونن تو بیداری بقیه چی میگذره

راوی said...
This comment has been removed by the author.
راوی said...

I'm alone, I'm not lonely..

Heat (95)

A.Zed said...

سردبیر خوبیه !؛

من وقتی ذهنم درگیره تنها کاری که میکنم راه رفتنه !؛