من واقعا هیچ درکی از دوستت دارم گفتن مردها ندارم!
چطور ممکنه یه مرد کسی رو دوست داشته باشه و باهاش ازدواج کنه و بعد با دیدن و یا پیدا کردن یه زنی که خوب شاید نسبت به همسر اولش با اون اشتراکات بیشتری داشته باشه زندگی اش رو خراب کنه. شاید اون پیش خودش فکر کنه که زندگی بهتری رو با فرد جدید خواهد داشت, ولی من نمیتونم درک کنم چطور ممکنه آدم زندگی یه کس دیگه ای که یه زمانی میگفته دوستش داشته رو به خاطر خودش خراب کنه.
به نظر من, یک وقت هست که یکی میگه که دوست داره.
یه وقت هست که یکی میگه که تو رو میخواد.
ولی یه موقع هست که یکی میگه بجز تو دیگه هیچ کس دیگه رو نمیخواد.
برای اون دو تای اول همیشه یه راه برگشتی وجود داره. ولی این آخری وقتی این حرف رو میزنه حتما قبول کرده که تا آخرش باید بره.
بازم این هیچ ربطی به خود فیلم نداشتD:
به هر حال از نقش بازیگر مرد حالم به هم خورد!