27 June 2010

خود

اون وقتایی که از یکی بدجوری ناراحت شدی،
میتونی بهش فحش بدی،
کتکش بزنی،
پشت سرش حرف بزنی،
نفرینش کنی،
منتظر یه فرصت باشی حالشو بگیری،
یا یه عالمه کار دیگه.
ولی خدا نیاره وقتایی که از خودت شاکی بشی.
دنیا اون موقع ها تمومه.
لامصب فکر خودخلاصی! یه لحظه هم راحتت نمیذاره.
یکی مثل من نباشه دنیا به خدا قشنگ تره.

13 comments:

مسلم said...

حافظ:
"حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج /
فکر معقول بفرما! گل بی خار کجاست"

همیشه اینا هست و همیشه هم متاسفانه خواهد بود منتها ما باید بتونیم.
محکومیم به اینکه باید بتونیم!

napadid said...

barnameye daste jamie khodkoshi bezari man hastam.
albate ye moghe ke padegan nabasham
ah, farda ke beram dige bar nemigardam ke

علیرضا said...

حالا چه همشونم باسه ما تیریپ صادق هدایت شدن
جمعش کنین بینیم باااا
زندگی به این گل و بلبلی
مسافر!! نه تو رو خدا تو یکی نساز با این زندگی!!! یکی ندونه فکر میکنه چه زندگی نکبت باری داری که محکوم به تونستنی

این ناپدید هم یه ماه زندگی مرفه منزل رو ول کرده رفته سربازی چه کولی بازی هم در میاره. اونوقت به اون امیرو بیجاره گیر میده

جمع کنین این بساط کولی بازی و ننه من غریبم بازی رو
خیلی هم دلتون بخواد که تن و بدنتون سالمه و غم ندارین

خوشی زده زیر دلتون

مسلم said...

به علیرضا ب:
خفه شو!
منم که واسه چندر غاز حقوق ثابت دارم زمین و زمانو بهم میدوزم!
اون یکی هم من بودم که یه ماه پیش تیریپِ انصراف میذاشتم؟
برو بذار باد بیاد مرفه دردناک! :P
ما غم بشریت رو میخوریم و تو غم پول بشریت!! :->

Reyhan said...

:D:D

علیرضا said...

همه دغدغه و گرفتاری دارن
منم یکی مثه بقیه
شماها جوگیر میشین تیریپ خودکشی و محکومیت و اینا میاین
انصراف بخشی از زندگیه :دی مشکلی نداره
بالاخره یکی باید باشه خرج عیال و بچه ها رو در بیاره
من دردمو به کی بگم؟؟؟؟ :دی
باید ایستادگی کرد
مثه یه مرد

کولی بازی هم در نیاورد

مسافر said...

به علیرضا ب:
بابا ایستادگی، مقاوت، مقاومت مصالح، استاتیک، خرپا!

دیگه چی بگم من! :دی

علیرضا said...

چیزی نگو، یاد بگیر! یه کم

sama said...

يكي نيست به اين دوتا بگه شما رو چه به غم بشريت خوردن.شما يه بريد يه فكري به حال افسردگي تون كنيد،خيلي بهتره به خدا!

مسافر said...

ببین ریحان! جلوه این خواننده هاتو بگیرا!
علیرضاب. کم بود سما هم اضافه شد!
حیف که به خاطر بشریت دهنم و میبندم! :دی

Reyhan said...

به مسافر:
اینجا دموکراسی یه
:D
البته در خصوص اظهار نظر خوانندگان در خصوص همدیگه و نه مطالب بلاگو مثه همه دموکراسی های دیگه
:D
در ضمن ما از جنگ و دعوا استقبال میکنیم
:))

Nasibe said...

واو...19 روز دیگه...دلم عروسی خواست، از نوع ریحانه و آقای علیرضاشون...ریحانه! من حالا از فردا میشمارم
18
شنبه ، عروسی هدی هم میبینمت و اونجا هم کلی بهت از هیجان مون باسه ی بوق بوغ کردنهای پشت عروس داماد که من نمیتونم مال شماها باشم:( میگیم

بعد از عروسی مریممون دیدم تمام لطف عروسی به همون بوف زدنهاست، کاش مال شما هم میتونستم باشم
:(

Nasibe said...

کامت رو شما صرفا این بگیر که این نصیبه اون لحظه تزش و خودش رو خوشش اومده لحظه ی کامنت دادن
:)