28 November 2009

زمونه

مادربزرگ مادری مادرم زنی بود به غایت سیاس و نکته دان که هر از گاهی نکته هایی که به مادرم گفته رو مادرم برای ما گوشزد میکنه و چقدر جالب هستند به نظر من بعضی هاشون.
یکیش اینه که به مادرم گفته بود:
زمانی که ما جوون بودیم، بزرگترهامون میگفتن که حتی اگه تو زندگی سختی و مشکلات دارید، حتی اگه سر گرسنه زمین میذارید و آهی در بساط ندارید، هر روز صبح که از خونه میخواید برید بیرون به گونه تون سرخاب بمالید که کسی زردی روتون رو نبینه.
ولی الان که ما بزرگ شدیم و میخوایم به جوونا نصیحت کنیم میگیم اگر زندگی به کامتونه و همه چی روبراهه، صبح که از خونه میرید بیرون به گونه تون زردچوبه بمالید که قیافه تون زار و نزار باشه.

تفسیر خود من اینه که قدیما مردم خیلی دست همدیگه رو بیشتر میگرفتن و عزت نفس زیادی هم داشتن. دوست نداشتن دوست و فامیل و همسایه بفهمن اینا وضعیت خوبی ندارن و از سر ترحم بخوان بهشون کمک کنن. تو این دوره زمونه اما مردم گرگ شدن که همدیگه رو میدرند. باید زار و نزار خودت رو نشون بدی که پارت نکنند.

براستی چه بر سر انسانیت ما آمده است؟!

9 comments:

مسافر said...

اگه چشماتو خوب باز کنی میبینی همین الانشم همه دارن گونه هاشون و سرخاب میکشن و میزنن بیرون از خونه!
:D

ولی انصافاً دقیقاً همینجوره که شما میگین! حالا راهکاری به نظرت میرسه!
...........
توصیه نوشت: تا تو این حس و حال هستی برو " ابله" رو بخون. ولی اگه زبونم لال دچار دپرشن حاد شدی من نبودم که بهت معرفی کردما !!

آنیما said...

اینجوری که می گی، تنها نتیجه ای که میشه گرفت اینه که انسانیت بای بای!!!ا

Nasibe said...

مخالف ام...
به نظرم این طور نیست, چون زندگی مثل بومرنگ میمونه و چون تو کسی رو زار و نزار دوس نداری ببینی چه برسه به اینکه بخوای بدی بر سرش بیاری, پس پاسخ کارت رو نیز همین گون دریافت میکنی....

Reyhan said...

به نصیبه
خوب اینی که گفتی ربطی نداره به این چیزی که من گفتم. تو لزوما همونطور که با مردم برخورد میکنی اونها باهات برخورد نمیکنن. اگه تو خیلی کوتاه بیای بیشتر آدم ها بیشتر سوارت میشن
کلا خوبه به این اعتقاد داشته باشی که هرکی نون دل خودش رو میخوره و اگه خوبی کنی خدا هم حتما خوبی ها رو پیش روت میذاره، ولی تو اینجا بحث اینه که چرا ما ایرانی ها اینجوری شدیم و به خون هم تشنه؟

آنیما said...

هر کی نون دل خودش رو می خوره!!چه قشنگ گفتی!!

علیرضا said...

حرف مادربزرگ مادری مادر شما متین و البته اینو قبول دارم که باید برای بعضی ها زار و نزار بود ولی غالبا نه!
اولا این زار و نزار بودن روی روحیه خود آدم هم تاثیر میذاره
ثانیا اگه همیشه اینجوری باشی، تمام کسانیکه باهات در طول روز در ارتباط هستن رو هم کم انرژی می کنی
ثالثا مسلمون خوب نیست قیافه زار و نزار داشته باشه

من با خانم "نصیبه" موافق ترم. و در جوابی هم که نوشتی، این دید منفی که اگه خوب باشی مردم روت سوار میشن رو اصلا نمی پسندم. خوبه آدم واقع بین باشه و احساسی برخورد نکنه ولی این پیش فرض ذهنی کل رفتار انسان رو تحت تاثیر فرار میده

Reyhan said...

به طور كلي اين اصل روانشناسي وجود داره كه اگه در مقابل آدما يه قدم عقب نشيني كني ده قدم ميان جلوتر به سمتت و اگه يه قدم بري به سمتشون ده قدم ميرن عقب. اما در خصوص ايني كه شماها ميگيد به نظرم بي اندازه خوشبينانه است. تو برخورداي نصيبه حداقل ديدم كه هميشه آپتيميست برخورد ميكنه ولي تو برخورد تو خيلي نديدم. هرچند با اين اخلاق نصيبه هم خيلي موافق نيستم و بايد توجيهش كنم
:D
به هر حال اين چيزا وجود داره. چه تو خوشبين باشي و چه واقع بين

علیرضا said...

خوشم میاد زودی یه روانشناسی هم میزنی تنگ اون "اصل"ات که دیگه اگرم برعکسشو بگیم، متهم شیم به علمی نبودن :دی

ولی این اصل روانشناسی شما برای کسائیه که معتقدن "زندگی جنگ است" البته نمیگم درسته یا غلط. کما اینکه خیلی ها معتقدن زندگی جنگه
فقط میگم من اعتقادی به این ندارم. اگرم جنگی باشه با مشکلات زندگیه نه آدمهای دورو برمون که اگه بهشون حمله نکنیم، اونا به ما حمله می کنن

Reyhan said...

اصلا و ابدا قصدم این نبود که بگم علمی نیستی
میخواستم بگم اینی که میگم همه اش نظر شخصی نبوده