یک درد یا غمی بزرگ است که در اعماق دل کوچکت ته نشین شده است.
گاهش اوقات که در دل غوغا میشود، این ته نشین ها رو می آیند و زلال دل آدم را کدر میکنند.
آدم میماند و یک دل بی تاب کدر که هیچ خاکی نمیتوان بر سرش کرد.
ای کاش دل آدم یک دهان داشت که داد میزد یا بالا می آورد.
گاهش اوقات که در دل غوغا میشود، این ته نشین ها رو می آیند و زلال دل آدم را کدر میکنند.
آدم میماند و یک دل بی تاب کدر که هیچ خاکی نمیتوان بر سرش کرد.
ای کاش دل آدم یک دهان داشت که داد میزد یا بالا می آورد.
5 comments:
هوا بد است
تو با کدام باد میروی
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تــــــــــو وا نمیشود!؟
...
بسان رود
که در نشیب دره
سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزه ز مرده نیست!
زنـــــــــده باش !
ه.الف.سایه
واقعا این دله که می گیره هیچ کاریش نمیشه کرد،گاهی که اینجوری میشم گریه خیلی کمک می کنه مثه اینه که بالا آوردی!!!ا
گریه کن کریه قشنگه, گریه سهم دل تنگه
منم با آقاهه نیماتون, موافقم
اما قربون دل گرفتت, غصه نخور...
به! این نصیبه به من میگه آقاهه نیما!بابا آنیما نه نیما!!!ا
این آنیما...خوبه؟ ...ریحانم من هنوزم نگرانتنم, الان خوبی؟ توی لب مون, لیوانت رو دیدم, یادت افتادم...
Post a Comment