امشب بیدارم.
بی آنکه دیگر گزارش پروژه ای را بنویسم.
کد پروژه ای را بزنم.
نگران تمرینی باشم.
یا مقاله ی سمینار را آماده کنم.
فیلم میبینم.
گریه میکنم.
پنجمین لیوان قهوه را میخورم.
اسید معده ام بالا زده است و میخوام همه ی وجودم را بالا بیاورم.
امشب شب شکست است.
شبی که در طول روزش همه ی کائنات خوانده* اند به تمام وجودت.
وجود یک قدرت فراتر از قدرت خودت را به وضوح حس میکنی.
قدرتی که علیه توست.
در جبهه ی مقابل ایستاده است و میجنگد.
حریف می طلبد؟
نمیدانم.
هم خودش میداند که من با پخ کردنش پشگل میشوم و هم من میدانم همان فکتی که در جمله ی پیش بهش اشاره شد!
حتما خوشش می آید بوی گند پشگل ها عالم را بردارد.
چه میدانم. همین که خودش میداند حتما کافی است دیگر!
-------------------------------------------------------------
*احتمالا جاگذاری معادل انگلیسی آن مشکل فهم جمله را برطرف میکند.
بی آنکه دیگر گزارش پروژه ای را بنویسم.
کد پروژه ای را بزنم.
نگران تمرینی باشم.
یا مقاله ی سمینار را آماده کنم.
فیلم میبینم.
گریه میکنم.
پنجمین لیوان قهوه را میخورم.
اسید معده ام بالا زده است و میخوام همه ی وجودم را بالا بیاورم.
امشب شب شکست است.
شبی که در طول روزش همه ی کائنات خوانده* اند به تمام وجودت.
وجود یک قدرت فراتر از قدرت خودت را به وضوح حس میکنی.
قدرتی که علیه توست.
در جبهه ی مقابل ایستاده است و میجنگد.
حریف می طلبد؟
نمیدانم.
هم خودش میداند که من با پخ کردنش پشگل میشوم و هم من میدانم همان فکتی که در جمله ی پیش بهش اشاره شد!
حتما خوشش می آید بوی گند پشگل ها عالم را بردارد.
چه میدانم. همین که خودش میداند حتما کافی است دیگر!
-------------------------------------------------------------
*احتمالا جاگذاری معادل انگلیسی آن مشکل فهم جمله را برطرف میکند.