01 February 2009

شترمرغ

شترمرغ واژه ای است که مادرم هر وقت از رفتارهای دوگانه ام به ستوه می یاد به من نسبت میده. حالا اینکه من مرغم یا شتر نمیدونم. بدترین قسمتش اینه که تجربه ثابت کرده آدما در نهایت به نقطه ای که مردم در موردشون فکر می کنند همگرا میشن؛ آی جماعت، اینو تو مغزتون فرو کنین که نقطه ی همگرائی من یه جائی اون بالا بالاهای کرو زندگی یه.

6 comments:

A.Zed said...

باشه ، من تو مغزم فرو میکنم ولی سودی به حال تو نداره !!! شرط می بندم
تو همونی هستی که هستی مستقل از آنچه تو مغر من از تو وجود داره !!! اصلا از نظر فلسفی هم کاملا جدا هسنتد و یه سری لینک های زپرتی اون دو رو به هم متصل کرده اند که اونقدر غیر قابل اطمینان اند که ارزش سرمایه گذاری ندارند !!! رو خودت سرمایه گذاری کن !!! خودِ خودت !!!؛
----------------
so it is a FORMER FACT , isn't it !!!

Now the question is when you were a child :you were a mature OSTRICH or a just a chicky one ?!
just wondering how she called you?

Reyhan said...

فکر کنم زیادی فکر کردی بهت فشار اومده ها.
به چه چیزای پیچیده ای فکر میکنی! خوب راستش از نظر مامی من الان هم جوجه ام! حتی اگه شتر مرغ باشم. به هر حال بهتر از خر یا الاغ بودنه فکر کنم!
متاسفانه این فکت نه تنها الان هم وجود داره، بلکه بسیار شدیدتر هم شده.؛
:D

پژمان said...

یه جورایی با اون جمله آخرت موافقم! یعنی یکی مونده به آخر!
واقعا نمیدونم چرا اینجوریه! شاید بخاطر اینه که چون کم کم باورمون میشه که اونجوریم که بقیه فکر میکنن! البته اگر فکرشون بلند بلند هم بگن!

علیرضا said...

رفتار دوگانه دیگه چیه؟ یه چیزی تو مایه های موجودات دو زیست و اینا! :))

Anonymous said...

ای الهی درد و بلات بخوره تو سر هر چی شتر مرغه!
بالاخره اینجا واز شد!
اگه متغیر نباشیم میپوسیم. مهم هدفه که ثابت و پابرجاست.
ما دقیقا به هر آرزویی که داشته باشیم میرسیم. دقیقا. چون ذهنمون فقط در اطراف اون پرسه میزنه.

Reyhan said...

به علیرضا:
نه دقیقا! یه چیز تو مایه های سلام-خدافظ!
؛