در آخرین روز حضورم در شریف که دانش نامه ی فوق لیسانسم رو هم رفتم و تحویل گرفتم، یک اوای به تمام معنا دیدم!
ابروها رو یه مدل کاملا زنونه برداشته بود، صورت رو خفن تیغ انداخته بود، لباس تنگ و کوتاهی پوشیده بود، و رژ لب داشت!
هر چی به خودم فشار آوردم بهش بگم رژ گونه بدم خدمتتون نتونستم!
شریف نوشت: ترم آخر لیسانس که بودم یکی از استادا ازم پرسید حالا میخوای چیکار کنی بعدش؟ گفتم نمیدونم، ولی کلام هم بیفته شریف دیگه نمیام بردارم! کاش حداقل جنمش را که نداشتم پایم می شکست و واقعا بر نمی گشتم که افسوس خوردن الان هیچ فایده ای نداره :(
ابروها رو یه مدل کاملا زنونه برداشته بود، صورت رو خفن تیغ انداخته بود، لباس تنگ و کوتاهی پوشیده بود، و رژ لب داشت!
هر چی به خودم فشار آوردم بهش بگم رژ گونه بدم خدمتتون نتونستم!
شریف نوشت: ترم آخر لیسانس که بودم یکی از استادا ازم پرسید حالا میخوای چیکار کنی بعدش؟ گفتم نمیدونم، ولی کلام هم بیفته شریف دیگه نمیام بردارم! کاش حداقل جنمش را که نداشتم پایم می شکست و واقعا بر نمی گشتم که افسوس خوردن الان هیچ فایده ای نداره :(
1 comments:
خب بدبخت چیکار کنه مگه دست خودشه؟ بابا این طفلکیا مشکل دارن خب. مردم هم مسخرهشون میکنند که خیلی بده.
Post a Comment