18 June 2009

توجیه

توجیه مسلما خطرناک ترین سلاحی است که آدمی علیه خودش از آن استفاده میکند.
مثلا به شما گفته میشود که ثابت کنید یک n-dimensional Hypercube دارای n سیکل همیلتونی مجزا می باشد.
به راحتی و با استفاده از استقرا می توانید ثابت کنید که به ازای n های زوج و فرد این صورت مساله صادق است و به یک حکم کلی هم رسید.
اما واقعیت این است که ماکزیمم تعداد سیکل های همیلتونی مجزا که می تواند داشته باشد |n/2| است.
مخلص کلام اینکه ما آدم ها توانائی های خطرناکی داریم. عقل یکی از همین توانائی های خطرناک است. اگر بخواهد توجیه کند حتما میتواند.
می تواند و بیش از هر کسی خود آدم را توجیه می کند.
شاید همین است ریشه ی همه و همه ی مشکلات و بدبختی هائی که انسان امروزی از آن رنج می برد.

آیا بوش میتواند صرفا بر اساس قدرت طلبی دستور قتل عام این همه انسان را صادر کند و با وجدانی راحت لبخند بزند و به زندگی شادش ادامه دهد؟
من معتقدم که نه. وجدان برای همه ی انسانها وجود دارد و تا زمانی که برای انجام کاری توجیه نشود نمی توان از آن فرار کرد.
توجیه بوش و امثال او هرچه باشد قدرت طلبی نیست.
اعتقادی پشت آن است، مثلا حفظ جامعه ی والای آمریکا، که توجیه اش میکند.
هر چند از بیخ و بن غلط.

حالا این را چرا گفتم؟ نمیدانم. حس کردم باید بروم بالای منبر. ولی یادمان باشد هیچ وقت به توجیهات عقلمان اعتماد نکنیم. گاهی اوقات بزرگترین جهل همین توجیه نادرست است.

-----------------------------------------
این مطلب را حدود یک سال پیش نوشته بودم.
گفتم دوباره بنویسم که یادمان باشد.
هم این را، هم پوست موز را....

0 comments: