21 October 2010

امتحان

به نظر من امتحان خدا یه سناریوی دو جانبه است.
یه طرفش کسی یه که در جایگاه مظلوم قرار میگیره یا یه زجری میکشه یا دلش میکشه یا نیازمند میشه و یا ...
یه طرف دیگش کسی هست که قدرت و موقعیتش رو داره ظلم کنه و زجر بده و دل بشکنه و یا اون نیاز نیازمند رو برطرف کنه.
همینجوری که نیگا کنی میگی موقعیت اول خیلی سخت تره! آره خوب. شاید تحملش سخت تر باشه. ولی سربلند اومدن از توش ساده تره به نظر من. اکثریت اونایی هم که لغزیدن و از چه بالاهایی پایین افتادن از دسته دومن.
وقتی تو موقعیت اول قرار میگیری دیگه هیچ پشت و پناهی نداری جز خودش. التماس میکنی، توسل میکنی، به دست و پاش میفتی و همه جوره میشی بنده خوبش. اونم خداست دیگه. تنهات نمیذاره و شک نداشته باش که بعد از هر سختی برات یه گشایشی گذاشته کنار.
اما وقتی تو موقعیت دوم هستی دیگه قدرت داری! یعنی بجز خدا تو خیال خودت یه چیز دیگه هم هست. اون موقع خیلی راحت چشمت رو به بنده های خدا میبندی. خیلی راحت میگی به من چه. خیلی راحت میگی من زیادی هم کردم! فراموش میکنی بالا و پایین دنیا رو.
تو موقعیت دوم بودن واسه بعضیا خیلی سخته.
احترام گذاشتن، محبت کردن، عزت کردن، دوست داشتن، همه اینا چیزایی هستش که با گذر زندگی میفهمم انجام دادنش واسه بعضیا خیلی سخته! چه بسا غیر ممکن.
خدا خودش کمک کنه جزو اون دسته نباشیم.

2 comments:

ع.نوید said...

لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا....

مسلم said...

میبینم که داری کافر میشی ! :دی