25 October 2010
23 October 2010
اشک
Posted by
Reyhan
at
10:44 AM
من حکمت خدا را نمیفهمم.
که چرا یک زن وقتی بهش فشار می آید و ناراحت میشود گریه میکند ولی مرد داد میزند.
یک زن داد بکشد و پرت کند و بشکند آرام که نمیشود هیچ، حالش بدتر هم میشود.
زن اشک میریزد در پاسخ به نامهربانی های بیرونی.
آب زلالی چشمانش پاسخ سختی ها و مشکلاتی است که به او روا شده است.
تنها سلاحش در برابر پلیدی و سختی، پاکی و زلالی است.
مرد اما میخروشد.
داد میزند و فریاد به راه می اندازد.
خیلی بزرگوار باشد سکوت میکند و در خودش میریزد.
انگار میخواهد سختی ها و مشکلات را بهراساند تا دیگر سراغش نیایند.
حکمت خلق زن انگاری که آفرینش پاکی است.
اگر در این دنیا تنها مردها بودند، قانون بقای سختی ها و پلیدی ها حاکم بود.
هیچ سختی از بین نمیرفت، بلکه مقابله به مثل میشد یا در برابرش سکوت میشد.
که چرا یک زن وقتی بهش فشار می آید و ناراحت میشود گریه میکند ولی مرد داد میزند.
یک زن داد بکشد و پرت کند و بشکند آرام که نمیشود هیچ، حالش بدتر هم میشود.
زن اشک میریزد در پاسخ به نامهربانی های بیرونی.
آب زلالی چشمانش پاسخ سختی ها و مشکلاتی است که به او روا شده است.
تنها سلاحش در برابر پلیدی و سختی، پاکی و زلالی است.
مرد اما میخروشد.
داد میزند و فریاد به راه می اندازد.
خیلی بزرگوار باشد سکوت میکند و در خودش میریزد.
انگار میخواهد سختی ها و مشکلات را بهراساند تا دیگر سراغش نیایند.
حکمت خلق زن انگاری که آفرینش پاکی است.
اگر در این دنیا تنها مردها بودند، قانون بقای سختی ها و پلیدی ها حاکم بود.
هیچ سختی از بین نمیرفت، بلکه مقابله به مثل میشد یا در برابرش سکوت میشد.
Labels: All, Difference, Life, Notes, Quotes
21 October 2010
امتحان
Posted by
Reyhan
at
6:02 AM
به نظر من امتحان خدا یه سناریوی دو جانبه است.
یه طرفش کسی یه که در جایگاه مظلوم قرار میگیره یا یه زجری میکشه یا دلش میکشه یا نیازمند میشه و یا ...
یه طرف دیگش کسی هست که قدرت و موقعیتش رو داره ظلم کنه و زجر بده و دل بشکنه و یا اون نیاز نیازمند رو برطرف کنه.
همینجوری که نیگا کنی میگی موقعیت اول خیلی سخت تره! آره خوب. شاید تحملش سخت تر باشه. ولی سربلند اومدن از توش ساده تره به نظر من. اکثریت اونایی هم که لغزیدن و از چه بالاهایی پایین افتادن از دسته دومن.
وقتی تو موقعیت اول قرار میگیری دیگه هیچ پشت و پناهی نداری جز خودش. التماس میکنی، توسل میکنی، به دست و پاش میفتی و همه جوره میشی بنده خوبش. اونم خداست دیگه. تنهات نمیذاره و شک نداشته باش که بعد از هر سختی برات یه گشایشی گذاشته کنار.
اما وقتی تو موقعیت دوم هستی دیگه قدرت داری! یعنی بجز خدا تو خیال خودت یه چیز دیگه هم هست. اون موقع خیلی راحت چشمت رو به بنده های خدا میبندی. خیلی راحت میگی به من چه. خیلی راحت میگی من زیادی هم کردم! فراموش میکنی بالا و پایین دنیا رو.
تو موقعیت دوم بودن واسه بعضیا خیلی سخته.
احترام گذاشتن، محبت کردن، عزت کردن، دوست داشتن، همه اینا چیزایی هستش که با گذر زندگی میفهمم انجام دادنش واسه بعضیا خیلی سخته! چه بسا غیر ممکن.
خدا خودش کمک کنه جزو اون دسته نباشیم.
یه طرفش کسی یه که در جایگاه مظلوم قرار میگیره یا یه زجری میکشه یا دلش میکشه یا نیازمند میشه و یا ...
یه طرف دیگش کسی هست که قدرت و موقعیتش رو داره ظلم کنه و زجر بده و دل بشکنه و یا اون نیاز نیازمند رو برطرف کنه.
همینجوری که نیگا کنی میگی موقعیت اول خیلی سخت تره! آره خوب. شاید تحملش سخت تر باشه. ولی سربلند اومدن از توش ساده تره به نظر من. اکثریت اونایی هم که لغزیدن و از چه بالاهایی پایین افتادن از دسته دومن.
وقتی تو موقعیت اول قرار میگیری دیگه هیچ پشت و پناهی نداری جز خودش. التماس میکنی، توسل میکنی، به دست و پاش میفتی و همه جوره میشی بنده خوبش. اونم خداست دیگه. تنهات نمیذاره و شک نداشته باش که بعد از هر سختی برات یه گشایشی گذاشته کنار.
اما وقتی تو موقعیت دوم هستی دیگه قدرت داری! یعنی بجز خدا تو خیال خودت یه چیز دیگه هم هست. اون موقع خیلی راحت چشمت رو به بنده های خدا میبندی. خیلی راحت میگی به من چه. خیلی راحت میگی من زیادی هم کردم! فراموش میکنی بالا و پایین دنیا رو.
تو موقعیت دوم بودن واسه بعضیا خیلی سخته.
احترام گذاشتن، محبت کردن، عزت کردن، دوست داشتن، همه اینا چیزایی هستش که با گذر زندگی میفهمم انجام دادنش واسه بعضیا خیلی سخته! چه بسا غیر ممکن.
خدا خودش کمک کنه جزو اون دسته نباشیم.
14 October 2010
:(
Posted by
Reyhan
at
7:56 AM
خدایا
این پایین مایین ها رو هم یه نیگایی بنداز
یکی داره اینجا دست و پا میزنه
خیلی بدی که ولم کردی و دیگه دوستم نداری
خسته شدم خوب
مگه نگفتی هر کسی امتحانش قد تحملشه؟
این پایین مایین ها رو هم یه نیگایی بنداز
یکی داره اینجا دست و پا میزنه
خیلی بدی که ولم کردی و دیگه دوستم نداری
خسته شدم خوب
مگه نگفتی هر کسی امتحانش قد تحملشه؟
Labels: All, Depressions
12 October 2010
ذایقه ی برتر- ۴
Posted by
Reyhan
at
6:30 AM
ماکارونی کاکایویی!
خداییش چرا یکی فکر کرده چنین محصولی باید خوشمزه باشه؟؟
خداییش چرا یکی فکر کرده چنین محصولی باید خوشمزه باشه؟؟
10 October 2010
در درجات قرب آمده است که
Posted by
Reyhan
at
2:56 AM
رسد آدمی به جایی،
که جز از زنش نترسد!
----------------------------------------
نتیجه نوشت: مسلما تنها کسانی که آدم باشند به چنین درجه قربی دست پیدا میکنند.
نتیجه نتیجه نوشت: هرکی از زنش نترسه آدم نیست.
که جز از زنش نترسد!
----------------------------------------
نتیجه نوشت: مسلما تنها کسانی که آدم باشند به چنین درجه قربی دست پیدا میکنند.
نتیجه نتیجه نوشت: هرکی از زنش نترسه آدم نیست.
06 October 2010
کارت عروسی
Posted by
Reyhan
at
8:05 AM
تقدیر بر این بود که آغاز عشق
قرین نام یکی از ما باشد،
و قاف
آنجا که دو قلب در ابتدای آن به اشتراک میرسند،
حرف آخر عشق.
در این میان
شمیم نام دیگری
حلقه ی گمشده ی این عشق ناتمام شد.
پس بر آن شدیم تا در سالروز ولادت جوان اعجازگر کربلا، میزبان شما برای رقم زدن اعجاز دیگری باشیم.
اعجاز از دو فرد رها شدن، و به یک زوج رسیدن.
دوست داشتیم صمیمانه ترین پیام تبریکمان را به نشانی مولایمان صاحب زمان میفرستادیم. پس این دعوتنامه را به دست شما رساندیم که بی گمان دلهای منتظرانش روشن ترین نشانی اویند.
قرین نام یکی از ما باشد،
و قاف
آنجا که دو قلب در ابتدای آن به اشتراک میرسند،
حرف آخر عشق.
در این میان
شمیم نام دیگری
حلقه ی گمشده ی این عشق ناتمام شد.
پس بر آن شدیم تا در سالروز ولادت جوان اعجازگر کربلا، میزبان شما برای رقم زدن اعجاز دیگری باشیم.
اعجاز از دو فرد رها شدن، و به یک زوج رسیدن.
دوست داشتیم صمیمانه ترین پیام تبریکمان را به نشانی مولایمان صاحب زمان میفرستادیم. پس این دعوتنامه را به دست شما رساندیم که بی گمان دلهای منتظرانش روشن ترین نشانی اویند.
05 October 2010
هی روزگار
Posted by
Reyhan
at
10:36 AM
یعنی تو این شریف از استاد و دانشجو و کارمند یه حالی به ما داده تا اون خانومه که دستشویی رو میشوره!
امروز رفتم مسجد وضو بگیرم تی خیس رو گرفته بالا طرف من که انگار بیای تو سر و کارت با اینه. بعد میگه نمیای تو تا تی کشیدنم تموم شه. رفته از ته دستشویی تی میکشه تا بیاد این جلو. یه ۵ دیقه ای وایسادم دیدم انگار نه انگار! بعد رفتم تو اون جایی که هنوز نرسیده تندی وضو بگیرم برم. اون ته رو ول کرد اومد زیر پای من! هی با تی میزنه به پام میگه برو بیرون دیگه میخوام تی بکشم!
یعنی دانشجو میشه مصداق بارز اون شعری که میگه:
اون که به ما ن...ده بود
کلاغ اون دریده بود
امروز رفتم مسجد وضو بگیرم تی خیس رو گرفته بالا طرف من که انگار بیای تو سر و کارت با اینه. بعد میگه نمیای تو تا تی کشیدنم تموم شه. رفته از ته دستشویی تی میکشه تا بیاد این جلو. یه ۵ دیقه ای وایسادم دیدم انگار نه انگار! بعد رفتم تو اون جایی که هنوز نرسیده تندی وضو بگیرم برم. اون ته رو ول کرد اومد زیر پای من! هی با تی میزنه به پام میگه برو بیرون دیگه میخوام تی بکشم!
یعنی دانشجو میشه مصداق بارز اون شعری که میگه:
اون که به ما ن...ده بود
کلاغ اون دریده بود
Labels: All, In-Grad Life, Iran, SUT, Weird
Subscribe to:
Posts (Atom)