20 August 2009

گنجشکک اشی مشی

گنجشکک اشی مشی
لب بوم ما نشین
بارون میاد تو خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی

کسی یادش هست داستان گنجشکک اشی مشی چی بود؟

6 comments:

Nasibe said...

من رو یاد مرحوم فرهاد میندازه, شبیه اوضاع نامساعد یه دوره ای و این ها و ...قشنگه

hannan said...

salam

ramazane shoma ham mobarak va che dame eftar che moghe safar che harvaghte dige ke yademoon oftadin eltemase doa :)

سمانه said...

البته. من کاملا یادمه.
هم داستانش و هم اون برنامه عروسکی که شبکه 1 نشون میداد و خداییش خیلی هم خوب ساخته شده بود به نسبت اون روزا.
برنامه ای با حس کاملا خاکستری تیره.
رمضان مبارک بانو! التماس دعا.

آنیما said...

من اصلا یادم نیست چی بود.اما شعرش خوب یادمه...آخی

امیرحسین said...

گفتم شنیدنش خالی از لطف نیست
http://www.semital.com/g.htm?id=18125

Alireza said...

يادش به خير، فرهادشو (كه ديدم امير حسين هم لينك ش رو گذاشته)‌خيلي دوست دارم

- داستان كاملش رو پشت پفك هاي اشي مشي نوشته بود
:D