21 November 2010

پارادوکس

من دوست دارم روزی روزگاری برم تو گوگل کار کنم.
بعد ایده بزنم و ایده هام جهانی بشه و کلی آدم باهاش حال کنن و ازش استفاده کنن.
کلی آدم بجز همه دوستها و آشناهایی که تو ایرانن!

13 comments:

بهار said...

پارادوکسش چیه؟

Fathiyeh said...

paradox esh kojast?
BTW, welcome back, GH hun ;)

s3m said...

عجب آدمی ای تو یکی :دی

Anonymous said...

اما من مطمئنم که اگر اراده کنید می تونید موسسه ای بارها بزرگتر از گوگل را خودتون تاسیس کنید بعد ایده بزنید بعد ایده هاتون جهانی بشن و کلی آدم باهاش حال کنن و ازش استفاده کنن. کلی آدم و این بار لطفا به انضمام همه ی دوستان و آشنایان و البته غریبه ها در ایران;-)

Reyhan said...

یعنی اینقدر پارادوکسش نامفهوم بود یا من بد گفتم؟
:D
منظورم این بود که خوب یکی از آرزوهای من کار کردن تو یه همچین شرکتی یه. اما چه فایده که هموطن هام، یعنی اونایی که تو ایرانن برای استفاده از هر محصولش به صفحه ی
access to this page is forbidden for your country
برمیخورن؟
یعنی چه فایده ای میتونه واسه هموطن هام داشته باشه؟
فهمیدین؟؟؟
:D

Nasibe said...

ریحانه! تو بهتر از اینهاش میشی


یه بار به خاطر خدا به زمزمه ی دل من گوش کن...آروم میگه اوهوم، ریحانه بهتر از اینهاشم میشه

ehsan said...

نه خیر تو میخوای بری تو گوگل چیز میز بسازی، بعد نذاری به دست من و هموطنام برسه
چون با من لجی
همه هم میدونن

Najva said...

خوب شد توضیح رو دادی، چون من هم نفهمیده بودم :پی
بعد میخواستم بگم که با این حساب، آرزو میکنم نری تو گوگل، آدم خوبه یه کم میهن دوست باشه!
یعنی فکر کن چه قدر حرفی که گفتی با منظوری که داشتی فاصله داشت برام :دی

Reyhan said...

به نجوا:
با این حساب من کلا ننویسم بهتره دیگه
:D

به احسان:
ای قاتل!
ای باتوم به دست!
ای کچل!

به نونگول جونم:
عزیززززززم
فعلا که تو کلی بهتر و خوبتر از منی. به پای تو نمیرسم

به ناشناس:
خداییش خسته نمیشی؟این کامنتا آخه چیه میذاری؟

Najva said...

نه؛ بنويس!
گيرنده هم مشكل داره شايد :دي

زهرا said...

ولی من فهمیدم:دی
ولی گفتم یهو اشتباه کنم میای میگی چطور نفهمیدی من منظورم بدجنسی بود مثبت؟!!:دی

امیرحسین said...

اگه دوستان و آشنایان تا اون موقع نیومده باشن اون طرف

b said...

salam gogoli
khobi khoshi?
kara khob pish mire?
defa kardi?
irani?