30 June 2015

توییت-۱۶

به خدا جاوا نعمته.
سی پلاس پلاس خره، عنه!

28 June 2015

اﻧﺪﺭ ﺑﺎﻛﻼﺳﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ

اﻳﻨﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻧﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﻜﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﻳﻞ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻳﺎ ﺑﻘﻴﻪ ﺩﺭ ﻓﻴﺴﺒﻮﻙ ﻋﻼﻗﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩﻧﺪ, ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺣﻤﺎﻳﺖ اﺯ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ و ﺑﻴﮕﻨﺎﻫﺎﻥ ﻏﺰﻩ و ﺳﻮﺭﻳﻪ ﻛﺠﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻳﺎ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻗﺮﻣﺰ ﻫﻢ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺭﻧﮕﻬﺎﻱ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻥ اﺳﺖ!

25 June 2015

موچی تنها یک دسر نیست

موچی عشقه،
موچی زندگیه،
موچی اصلا در قالب کلمات نمیگنجه.

24 June 2015

ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮﻳﻴﺖ ﻗﺒﻠﻲ ﭘﻼس ﻭاﻥ

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻳﻜﻲ ﺷﻌﻮﺭﺵ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻮﻙ ﭼﭙﺘﺮ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺳﺎﻳﺖ ﻛﻨﻪ. ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮا ﻫﻤﻪ ﻛﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﻭ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ! ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻛﺮﺩﻳﺘﺶ ﻳﻜﺴﺎﻧﻪ, ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺏ ﻣﻨﻢ ﺩﻝ ﺩاﺭﻡ.

ﺗﻮﻳﻴﺖ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻨﺪﻡ

اﻳﻦ kale ﺭﻭ ﭼﻪ ﺑﭙﺰﻱ, ﭼﻪ ﺧﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﻱ, ﭼﻪ ﺑﺎ ﻫﺰاﺭﺗﺎ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﻪ ﻗﺎﻃﻴﺶ ﻛﻨﻲ و اﺳﻤﻮﺗﻲ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﻨﻲ, ﺑﺎﺯﻡ ﻣﺰﻩ ي ﮔﻬﺸﻮ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﺮﺩ :/

ﺧﺪا ﺭﺣﻤﺘﺶ ﻛﻨﻪ

ﺗﻮ ﻛﻠﻨﺪﺭﻡ اﻳﻮﻧﺖ ﮔﺬاﺷﺘﻢ: ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﻓﻮﺕ ﺣﺎﺝ ﺧﺎﻧﻮﻡ, ﺑﺎ ﻓﺮﻛﺎﻧﺲ ﺗﻜﺮاﺭ 10 ﺳﺎﻟﻪ, ﻛﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﺑﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﭘﺪﺭم ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺑﮕﻢ و اﮔﺮ ﺷﺪ ﺧﻴﺮاﺗﻲ ﺑﻜﻨﻢ.
ﺣﺲ ﻣﻨﻔﻲ ﻳﻪ ﺗﻪ ﺩﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱ اﻣﺮﻭﺯ ﭘﺮﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﺯ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ اﻳﻮﻧﺖ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻛﻠﻨﺪﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ.

19 June 2015

چی بگم والا

چقدر به این Cox بدبخت ما فحش میدادیم که پول زور میگیره و چقدر پول میگیره و سرویس نمیده. الان میبینم که این Comcast آشغال بودنش اصلا در مخیله نمیگنجه! یعنی گه هااا. گه!

سرویس هات اسپاتش رو گرفتم که مجبور نباشم مودم و تجهیزات دیگه رو بخرم یا اجاره کنم. بعد از دو روز قطع شده. بعد از نزدیک 40 دقیقه پشت خط بودن و ریستارت بکن و این کارو بکن و این کارو نکن که همه اش فیلم بود (دیگه ما خودمون اینکاره ایم!) گفت رجیسترت میکنم بری رو یه هات اسپات دیگه. گفتم دستت درد نکنه. بعد گفت باید درایو کنی ببینم وصل میشه یا نه! حالا ساعت چنده؟ 11 شب! گفتم یعنی چی درایو کنم؟ کلا یعنی دیگه به این نمیتونم وصل شم؟ گفت نه!

دیگه از خدا که پنهون نیست. از شما چه پنهون که به خانومه گفتم دونت تیک ایت پرسونال و آیم سیینگ کاز آی نو ساموان گانا لیستن تو دیس ات سام پوینت و بعدشم چشمامو بستم و دهنم رو باز کردم. پس فردا بابت فحش های رکیکی که دادم نیان برام پرونده بسازن خوبه D: 

خلاصه این سیستم اینترنت و کیبل تو آمریکا ساکس!

ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ, ﻭاﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﻪ ﭘﺎ ﻣﺮﺩه

ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ,
ﻫﻴﺸﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺯﻥ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ,
ﻫﻴﺸﻜﻲ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺗﻮ ﺷﺮاﻳﻄ ﺳﺨﺖ ﺣﻤﺎﻳﺘﺶ ﻛﻨﻪ و ﻛﻢ ﻛﻢ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﭼﻂﻮﺭ ﮔﻠﻴﻢ ﺧﻮﺩﺷﻮ اﺯ ﺁﺏ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﻜﺸﻪ.

15 June 2015

اﻭﺯﭘﻴﭻ ﺑﻪ ﻋﻴﻨﻪ

ﺑﺨﺪا اﻭﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﻳﻚ ﻣﺎﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺯ اﻳﻦ ﻗﺎﺭﻩ ﺑﻪ اﻭﻥ ﻗﺎﺭﻩ و اﺯ ﺳﺮ ﻳﻪ ﻗﺎﺭﻩ ﺑﻪ اﻭﻥ ﻳﻜﻲ ﺳﺮﺵ ﺷﺪﻡ ﺧﻮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻧﻢ. ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻪ ﺑﻪ ﻛﺪﻭﻡ ﺗﺎﻳﻢ ﺯﻭﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻗﺼﻪ.

12 June 2015

مهمان-۲

دوباره درد،
دوباره حس های بد، 
حس پوچی، 
حس تموم شدن وقت،
بغض،
و آخرش تسلیم.
نه،‌من تسلیم نمیشم.
هیچ کس از فرداش خبر نداره.
میخوام امروزم رو زندگی کنم.
ترحم کسی رو نمیخوام.
نمیخوام ناتوان باشم، حتی از یه دوچرخه سواری معمولی و فعالیت های عادی.
من تا آخرش هستم.
حتی اگر آخرش نزدیک باشه.

سکند ایمپرشن

نه کم کم داره از گوگل خوشم میاد. 
تو برخورد اول اینقدر بزرگه و اینقدر شلوغه آدم واقعا میخوره تو ذوقش. ولی کم کم که آشنا میشی و بیشتر میشنوی و داخلش هستی میبینی یه چیزی بوده که گوگل شده گوگل!
آدم میخواد گارسون هم بشه بیاد تو گوگل بشه! تو کافه هاشون هم هفتگی برنامه دارن و همدیگه رو تشویق میکنن و فضای خوبی به وجود میارن.

11 June 2015

به قول یکی از دوستان مجازی، کالیفرنیای خر

خوب باعث شرمندگی یه، ولی منم یه زمانی عشق کالیفرنیا بودم.
البته این عشق من بیشتر به خاطر وجود مکان هایی مثل استنفورد و برکلی و یو.سی.ال.ای و کلتچ و سیلیکن ولی و اینجور چیزا بوده هااا، نه اینکه زبونم لال اینقدر خز و خیل باشم به خاطر جنبه های غیرفرهنگی اینجا رو دوست داشته باشم.
خلاصه اینکه درسته جا و مکان زندگی خیلی سلیقه ای یه، ولی خداییش این کالیفرنیا اینقدر که تبلیغش رو میکنن مال نیست! یعنی من یه تار موی گندیده ی ویرجینیای شمالی رو با این کالیفرنیا عوض نمیکنم. درسته تابستونا هوا شرجی و تخیلی میشد، ولی بهار و پاییز اونجا و کلاسی که داشت رو تا حالا جای دیگه ندیدم.

عکسای اینستاگرامی دیدم گشنه ام شده. حسودیمم شده تازه.

دلم لک زده برای غذای گرم خونگی، که ویکند بعد از زدن یه صبحونه ی مفصل بری پای گاز و برای نهار با ماست خیار یا سالاد شیرازی و ترشی سیر بزنی به بدن. بعدشم مثل سنگ بیفتی بخوابی و بعدترش هم یه چایی دمی بزنی به بدن.

ملولم از غذاهای آماده و چیزای سرسری و سالاد و این قبیل چیزا.

10 June 2015

درست بنویسیم،‌ یا شاید برای شما هم پیش بیاید

به خاطر گذروندن بیشتر دوران کودکی (سالهای اولیه ای که خوندن رو یاد گرفته بودم و عطش فراوونی به خوندن هر چیزی که دستم می رسید داشتم) توی خونه ی پدربزرگ و مادربزرگ که آرشیوی غنی از انواع و اقسام کتابهای دینی و تاریخی و مجله ی گل آقا داشتن، املا و نگارشم همیشه خوب بود; در حد تیم ملی. کمتر پیش میومد کلمه ای برام ناآشنا باشه، اگر هم بود راحت میتونستم املاش رو درست بنویسم (الانم رو نگاه نکنید سیستم آموزشی یه درپیتمون استعدادهامو به فنا داده. همچین دختر بااستعدادی بودم، بعله!). دیشب ولی وقتی دیدم تقریبا به حد یک عمر کلمه ی معتنابه، همون معتنی به، رو به غلط متنابه مینوشتم خیلی برام سخت بود. اصلا باورم نمیشد! صحبت یه عمره، یه عمر.

هیچی دیگه پست تموم شد. انتظار داشتین چی بشه آخرش؟

آواز دهل شنیدن از دور خوش است

گوگل گوگل که میگفتن اینجاست هاااا. 
آدم قبل از اینکه بیاد از نزدیک خیلی چیزها رو ببینه فکر میکنه دیگه ته دنیای تک اینجاست و همه خیلی گیک و خفنن. ولی تهش رو ببینی ۱۰٪ کل کسایی که اینجان کارها رو انجام میدن و از نظر سرمایه ی انسانی و سرمایه ی مالی حدود ۹۰٪ سرریز دارن!
هر چی بیشتر میگذره آدم مصمم تر میشه برای استارتاپ زدن.
بریم ببینیم اینتل چجوریه D:

09 June 2015

اینستا خره، گاو منه

اینستاگرام عزیز،
آخه این چه بلایی بود سر لی آوت وبت آوردی؟ همه ی عشق من اون کلاژی بود که از عکسا تو هدر درست میشد خوووووو. 
خیلی بی ادبی! خیلی

08 June 2015

Take the middle, avoid extremes

With all respects to vegan, the almond milk sucks!